ملتسازی از مسائل مهم و مبنایی جوامع کمتر توسعه یافته است و پیوند ناگسستنی با دولتسازی و توسعه دارد. افغانستان یکی از کشورهای ناکام در عرصه ملتسازی است و این امر از دلایل اصلی ناتوانی در دولتسازی و دستیابی ثبات سیاسی به شمار میرود. پژوهشگران تاریخ ملتها و روابط بین الملل با توجه به فرایندهای پیموده شده موفق و ناکام در عرصه ملتسازی، اصولی را استخراج و توصیه نمودهاند که میتواند به عنوان نقشه راه مورد استفاده قرار گیرد.
۱. مشارکت
یکی از اصولی انکار ناپذیر روند ملتسازی مشارکت است. به این معنا که بین شهروندان عادی و افرادی که بروکراسی را در ادارت دولتی به پیش میبرند، باید ارتباط، همکاری و مشارکت وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر بجای فاصله بین ملت و دولت و تطبیق فرمانهای دولتی با استفاده از قوه قهریه، ایجاب میکند که مردم در روندها مشارکت داده شده و خود را شریک در تصمیمگیریها و تطبیق پالیسیها بدانند. در برخی مقاطع تاریخ جمهوری اسلامی افغانستان(۲۰۰۱-۲۰۲۱) با وجود نواقص و مشکلات، نشانههای از این همکاری و مشارکت دیده میشد، با روی کار آمدن طالبان شاهد فرماندهی و فرمانپذیری محض مردم زیر سایه اسلحه هستیم.
۲. روند
ملتسازی روندی است که نتایج روشن و سریع در پیندارد بلکه نیازمند تداوم توام با اصلاح است. یکی از موانع پیموده شدن این روند حرکتها انقلابی و دگرگونیهای رادیکال است که همه روندها از جمله روند ملتسازی را دچار گسست و اختلال میکند. اینکه افغانستان تنها در ۹ دهه، هشت بار شاهد تغییر رادیکال و نوعی فروپاشی سیاسی بوده است، نشان میدهد که این روند بارها دچار انقطاع شده است.
۳. حل مشکلات
یکی از اصول اساسی حل مشکلات مردم است. فرایند حل مشکلات ایجاب میکند که نیازهای اساسی مردم هدف قرار گرفته از این طریق اعتماد عمومی جلب شود. به اذعان ناظران بین المللی ایالات متحده آمریکا در افغانستان و عراق در سرنگونی رژیمهای ظالم موفق بود اما در رسیدگی به مشکلات مردم ناکام گردید. مردم در افغانستان امنیت و ارتقاء استندردهای زندگی را میخواستند. با اینکه سطح رفاه مردم بهبود یافته بود اما امنیت تأمین نگردید. در پی بازگشت طالبان به قدرت با اینکه جنگ رسمی وجود ندارد ولی مردم احساس امنیت نمیکنند و مدام تحت تعقیب و کنترل طالبان قرار دارند. دیگر از حد اقل رفاه هم خبری نیست و مردم با قحطی و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند.
۴. هدف
اقدامات کوچک باید در راستای دستیابی به اهداف بزرگتر صورت گیرد. مردم باید ارزشهای خود را در آنچه اجرا میشود و خود انجام میدهند ببینند. با بازگشت طالبان به قدرت اکثریت مردم افغانستان ارزشها و اهداف خود را بر باد رفته میبینند. پرورش نسل جدید با سواد، همزیستی مسالمتآمیز، مشارکت همگانی در قدرت و اداره کشور، آزادی بیان، آزادی عقیده و نهایتا توسعه همه جانبه و ثبات پایدار از اهداف اساسی مردم افغانستان است. گروه طالبان به هیچ یکی از این اهداف و ارزشهای مورد اهتمام مردم وقعی نگذاشته با منطق خشونت با مردم مواجه دارد. بر بنیاد این اصل نیز شاهد حرکت قهقرایی در عرصه ملتسازی هستیم.
۵. مردم
مردم در روند ملتسازی یک اصل است. تاریخ را ملتها به پیش میبرند و نه قدرتهای بریده از مردم. بنابراین حاکمان خردمند و اداره دولتی خردگرا به مردم بهاء اصلی را قایلاند. هر نهاد و ساختار سیاسی که پشتیبانی و حمایت واقعی مردم را نداشته باشد بقاء خودش را تضمین نمیتواند چه برسد به پیشبرد روند ملتسازی.