بنیان‌های نهیلیسم سیاسی در افغانستان!

 

نهیلیسم سیاسی به وضعیتی گفته می‌شود که در آن، جامعه ایمان خود را به هر نوع حرکت و نظم سیاسیِ معنادار از دست می‌دهد؛ نه قدرت مستقر را افق می‌بیند، نه اپوزیسیون را بدیل معتبر حساب می‌کند، و نه جامعه جهانی و‌همسایه‌ها را شریکِ اخلاقی و قابل اتکا می‌داند. این، عام‌ترین وضعیتی است که امروز بر افغانستان حاکم است ‌. همه می‌دانیم که گروه‌های مختلف اجتماعی در افغانستان به عنوان نیروهای سرخورده، گرفتار رنج لاعلاج ناامیدی هستند!
بر اساس افکار عمومی، به همان میزانی که طالبان با تحمیل ظلمت بر جامعه، هرگونه افق روشن را از مردم سلب کرده‌اند، سیاست‌ورزان شناخته‌شده‌ی غیرطالبانی نیز در تعارض با منافع واقعی جامعه قرار دارند. آنان به استناد کارنامه‌ی شان، از هر فرصتی برای حذف مردم از مناسبات قدرت بهره می‌برند و به‌نام مردم در صدد احیای قدرتی از دست رفته‌ی شان هستند. در این میان، جامعه جهانی نیز متاسفانه با اتخاذ سیاست عریانِ عمل‌گرایی، عملاً اعلام می‌کند که آرمان‌گرایی را باید به حساب ورشکستگی سیاسی گذاشت، نه به‌عنوان مبنای رفتار قدرت‌ها.
در افغانستانِ ۲۰۲۵، نهیلیسم سیاسی بر سه تجربه‌ی تلخ و انباشته استوار است:
1. فروپاشی جمهوریِ توسط کنشگران فاسد و وابسته که امید به دولت‌سازی دموکراتیک را از بین برد؛
2. استقرار امارتِ انحصاری طالبان که با سرکوب سیاسی، حذف زنان و فقر ساختاری، هر نوع مشارکت و افق آینده را تنگ کرده و افغانستان را تبدیل به قبرستان عمومی کرده است.
3. جهان عمل‌گرا: چهار‌سال تجربه عملی نشان می‌دهد که حتی کشور‌های دموکراتیک جهان و همسایه‌های افغانستان، برخلاف انتظار مردم افغانستان با طالبان معامله می‌کنند و برای مردم افغانستان عمدتاً بیانیه و کمک اضطراری می‌فرستند، بی‌آن‌که در معماری یک نظم عادلانه، هزینه‌ی جدی بپردازد، بافعال سازی شبکه‌های استخباراتی فرصت‌های افغانستان را میربایند.

پیامد این وضعیت این است که افق سیاسیِ مثبت برای بخش بزرگی از جامعه تقریبا ازبین‌رفته است؛ «سیاست» در تجربه‌ی روزمره‌ی مردم بیش از هر چیز به جنگ قدرتِ استخبارات منطقه‌ی در زمین افغانستان تقلیل یافته است؛ جنگی که هزینه‌ی اصلی آن را مردمِ بی‌پناه و غریب افغانستان می‌پردازند!
بنابراین به نظر می‌رسد که احیای نقش مردم و بازسازی امید در میان آحاد جامعه، می‌تواند زمینه را برای فایق آمدن بر نهیلیسم مساعد سازد. یعنی برون‌رفت از این بن‌بست« نهیلیسم » نه با تولید ائتلاف‌های حبابی نخبگان، بلکه با احیای نقش مردم و یکجا شدن جریان‌های متعهد و قابل اعتماد جامعه ممکن است؛ جریانی که مشروعیت خود را از رنج و خواست مردم بگیرد، نه از میزهای معامله و لابی‌های پنهان و استخباراتی!

به صورت خلاصه می‌توان گفت که راه‌حل در پرتو عناصر ذیل میسر است:
1. بازگرداندن مردم به مرکز سیاست.
سیاست اگر ترجمان اراده‌ی شهروندان نباشد، فقط شکل ظریف‌تری از حذف مردم است. احیای نقش مردم یعنی سازمان‌دهی نیروهای اجتماعی قابل اعتماد جامعه هم در داخل و هم درتبعید، شنیدن و بازتاب واقعی مطالبات زنان، جوانان، و اقشار مختلف، تبدیل درد و خشم پراکنده به برنامه‌ی سیاسی منسجم نه دلالی و سوداگری سیاسی.
2. یک‌پارچه‌سازی جریان‌های دموکراتیک و قابل اعتماد افغانستان به جای حرکت‌های مقطعی، نیازمند جبهه‌ی پایدار دموکراتیک است؛ جبهه‌ای که به حقوق بشر، برابری شهروندی، عدالت اجتماعی و مشارکت فراگیر باور عملی داشته باشد. با گذشته‌ی خود صادقانه تسویه‌حساب کند و نقدِ خود را جزئی از مشروعیت آینده بداند. اسیر اتنوسیاست، معامله‌گری پنهان و وابستگی کور به قدرت‌های خارجی نشود.
3. تعهد روشن به خلق امید و شکستن بن‌بست سیاسی
مقابله با نهیلیسم یعنی تولید امیدِ واقعی، نه راه رفتن روی اعصاب جمعی جامعه. این امید فقط زمانی باورپذیر است که نقشه‌ی روشن برای خروج از وضعیت طالبانی و گذار به نظم مشروع ارایه شود، سازوکارهای شفاف برای مشارکت مردم، پاسخ‌گویی رهبران و جلوگیری از تکرار فساد گذشته تعریف گردد، پیوند میان مقاومت مدنی، کنش سیاسی و دیپلماسی بین‌المللی برقرار شود.

در این چارچوب، حزب شهروندان افغانستان با تأکید بر محوریت مردم، از همه‌ی کنشگران باورمند به مردم و جریان‌های دموکراتیک می‌خواهد که از پراکندگی و انفعال عبور کنند و برای انجام مسئولیت تاریخی خود اقدام نمایند؛ مسئولیتی که جوهر آن تبدیل نیروی خام، ناامیدی ونارضایتی عمومی به یک حرکتی سیاسی شفاف، مشارکتی و پاسخ‌گو است. ساختن جبهه‌ای که به‌جای سخن‌گفتن از مردم، با مردم و در کنار مردم سیاست‌ورزی کند. بازگرداندن سیاست از صحنه‌ی معامله‌‌گری استخباراتی نخبگان به عرصه‌ی حق‌خواهی شهروندان، تنها راه حل به شمار می اید.

در برابر نهیلیسم سیاسی، هیچ نسخه‌ای کار نمی‌کند مگر این‌که مردم دوباره به‌عنوان سوژه‌ی اصلی قدرت به رسمیت شناخته شوند و جریان‌های متعهد، به‌جای مصرف‌کردن نام مردم، ظرفیت واقعی جامعه را برای خلق امید و شکستن بن‌بست سیاسی به حرکت درآورند.
ذاکرحسین ارشاد