جنرال رضا امینی
جنرال رضا امینی

رسالت تاريخی حزب شهروندان افغانستان

جنرال رضا امینی

مقدمه:

جا دارد که برای روشن شدن مضمون و محتوای جمله ﮼ رسالت تاریخی حزب شهروندان افغانستان ﮼ که کلمه رسالت واژه کلیدی درین جمله میباشد را بطور مختصر ترجمه و تعریف نموده وانگهی مطالبات اصلی را دنبال نماییم. رسالت را در کتابهای لغات به معنی پیام رساندن/ خبر رساندن ترجمه کرده اند. کلمه مترادف رسالت را هم ماموریت ، مسیولیت ، وظیفه ، پیام آوری و سفارت تعریف کرده اند.نگاه این نوشته هم در مورد کلمه رسالت با کلمه مترادف آن لحاظ شده است. بدین معنی که کلمه رسالت نه تنها بمعنی پیام رسانی که بمنظور ادای مسیولیت و قبول ماموریت در جهت تطبیق محتوای پیام که بخشی از آرمانهای تشکیلاتی هم بحساب می آید نیز مورد بحث است.

به باور کارشناسان حوزه سیاست و مدیریت ﮾ کار یک سازمان سیاسی با نام سازمان و یا اساسنامه آنتعریف نمی شود ﮾ بلکه بوسیله رسالت یا مأموریت آن تعریف می شود. از سویی هم ﮾ فقط تعریف روشنی از رسالت و مقصود سازمان سیاسی است که تحقق هدفهای واقع بینانه آن را ممکن ساخته و بر موفقیت و شکست آن تأثیر می گذارد . ازینرو کار یک سازمان و یا تشکیلات سیاسی مبتنی بر درک رسالت ﮾ در قدم اول تعمیق فهم و درک مردم نسبت به تحولات جاری و پیوسته های تاریخی آن ﮾ یکسان سازی دیدگاهای فعالان تشکیلاتی ﮾ استراتیژیست ها و شفاف سازی پالیسیها و خط و مشی های سیاسی در راستای تامین منافع ملی که برای مردم سرنوشت ساز است میباشد.

افغانستان در محراق بحرانها

افغانستان معاصردر طی حد اقل دو قرن اخیر شاهد تحولات و دگرگونی های سیاسی – اجتماعی خواسته ناخواسته زیادی بوده است. ازقرار گرفتن در وسط تعرضات و پیشرویهای دو امپراطوری بریتانیای کبیر و روسیه تزاری و نزدیک به یک قرن بازیهای استخباراتی استعماری بنام بازیهای بزرگ و جنگهای ملی و میهنی در برابر بیگانگان تا جنگهای داخلی بر سر قدرت. اما شور بختانه پس از هر قیام مسلحانه ﮾ در برابر اشغال و کسب آزادی کشور و یا تحول و پادشاه گردشیها در بهترین حالت دوباره به همان جایی برگشته اند که قبل از تحول و یا قیام بوده است. چه بسی اینکه در مقاطعی از زمانها گرفتار ظلم و نابسامانیهای بد تر از قبل از تحول نیز شده است. جنگهای بر سر قدرت در سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲ بین شاه شجاع درانی و امیر دوست محمد خان بارکزایی پای قوای انگلیسی را بمیان کشید که منجر به جنگ اول افغان و انگلیس گردید. درین جنگ که قوای انگلیسی به نفع شاه شجاع وارد جنگ با افغانستان شد امیر دوست محمد خان و وزیر جنگش وزیر محمد اکبر خان بر علیه انگیسها اعلام جهاد نمود﮾ انگلیسیها در حومه قندهار ( جنگ میوند ) شکست خوردند اما در کابل امیر دوست محمد خان علی الرغم اینکه فتوای جهاد بر علیه نیرو های انگلیسی داده و مردم را علیه قوای انگلیسی تحریک نموده بود خودرا به انگلیسیها تسلیم نموده و به هندوستان منتقل شد. دولت با حمایت انگلیسیها بدست شاه شجاع درانی افتاد .

اما جنگ و قیام عمومی علیه قوای انگلیسی سبب شد تا امیر دوست محمد خان دوباره بقدرت رسد. افغانستان بار دیگردر سال ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ در زمان امیر شیرعلی خان که در دور دوم حکومت اش قرار داشته و بشدت سرگرم جنگهای بر سر قدرت با کاکا و برادان بود با دخالت انگلیسیها به نفع رقیبان خانوادگی اش مواجه شد. امیر شیرعلی خان اعلام جنگ با نیرو های بریتانیایی را داد . علی الرغم اخراج قوای انگلیسی جنگ داخلی پایان نیافت و در تبانی انگلیسیها و روسها عبدالرحمن خان از روسیه به افغانستان برگردانده شده بر سلطنت گمارده شد. تحت حاکمیت عبدالرحمن خان با پشتیبانی دو قدرت خارجی و بر اساس اراده دو قطب درگیر مسلط بر بخش های ﮾ وسیعی از جهان یعنی امپراطوری بریتانیای کبیر و امپراطوری روس تزار کشور جدیدیدی بنام افغانستان ازملیتهای مختلف با فرهنگ های متفاوت تشکیل و تثبیت گردیده و از سوی کشور های جهان برسمیت شناخته شد. در سال ۱۹۱۹ جنگ سوم افغان و انگلیس به قیادت امان الله خان پس از مرگ مرموز پدرش که تحت الحمایه انگلیسیها بود بنام جنگ استقلال در گرفت﮾ چنانچه پس از یک جنگ خونین منجر به استقلال افغانستان شده و اولین کشوریکه افغانستان را برسمیت شناخت روسهابود. لازم به یاد آوری میدانیم که روسها قبل ازشکل گیری جغرافیای بنام افغانستان هم علاقه اش به پیشروی بسوی آبهای گرم را پنهان نکرده است خصوصا بعد ازپیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه برهبری ولادیمیر الیچ لینین دخالت روسها در امور افغانستان جدی

تر میشود. پس از سفرطولانی امان الله خان بسمت غرب تا انگلستان بخشهای از مردم افغانستان خواهان تغیر شدند که به اثر جنگهای شدید قبایل جنوبی و کوهدامن با دولت امانی منجر به سقوط دولت امانی گردیده و حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقا بقدرت رسید… همینطور سرنوشت حاکمان بعدی از نادر خان ﮾ سلطنت ظاهر شاه بقدرت رسیدن داود خان تا کودتای هفت ثور﮾ حکومت مجاهدین تاطالبان و جمهوریت و برگشت دوباره طالبان بر اریکه قدرت با دخالت قدرت های بزرگ بخصوص روسها گره خورده است.

چنانچه در اکثر این تحولات دست های پیدا و پنهان قدرت های بزرگ بر همگان واضح و نمایان ﮾ است مانند کودتای ۷ ثور برهبری حزب دیموکراتیک خلق ﮾ افغانستان و حمایت مستقیم روسها از رژیم کودتایی تشکیل دولت جمهوریت با حمایت امریکا تا مذاکرات امریکا باطالبان که منجر به سقوط جمهوریت گردید . اما آنچه مهم است اینست که بدانیم تمام تغیرات رنگ و بوی مشابه داشتند . خروجی هر تغیرات بقدرت رسیدن گروه زور گو عقده ای و شروران اجتماعی. با رویکرد های عقده مندان﮾ زورگویانه و متکبرانه با دیدگاه تنگنظرانه ای قبیله ای را بهمراه داشته است.

ریشه های اساسی بحران

با یک نگاه مختصر به سیر تاریخی افغانستان درمیابیم که بحران افغانستان ریشه تاریخی داشته و در ایجاد بحران ها عوامل زیادی نقش داشته است. مهم ترین عوامل بحران افغانستان عبارتند از ۱ -جغرافیای سیاسی افغنستان ۲ -کشور گشایی قدرت های بزرگ ۳ -تشکل های اجتماعی بدوی و قوم محور با فرهنگ قومی و قبیله ای.

اینک برای روشن شدن افق بحران و شناسایی جزییات آن با یک نگاه آسیب شناسانه به تجزیه و تحلیل عوامل سه گانه بحران میپردازیم.

۱ -جغرافیای سیاسی افغانستان׃

جای شکی نیست که کشور افغانستان به لحاظ جیوپلیتیک از اهمیت بسزایی برخوردار است. افغانستان دو حوزه تمدنی بنام آسیای جنوبی و آسیای میانه را بهم وصل میسازد. بنا برین نقش افغانستان بعنوان یک قلمرو تاثیر گذار در میان دو قطب فرهنگی و تمدنی را نمیتوان انکار کرد. بدین معنی که وجهه مشترک فرهنگی مردم افغانستان با مردمان شمال و جنوبش میتواند سیر تاریخی و فرهنگی دو سوی افغانستان را بشدت متاثر سازد .

اما سوال اینجاست که جغرافیای افغانستان بعنوان جغرافیای استراتیژیک نقطه ضعف افغانستان است یا قوت ؟

هیچ سیاستمدار و استراتیژیستی به آن نه تنها که بعنوان نقطه ضعف ننگریسته بلکه بر عکس﮾ این را یک ﮾ فرصت یک نقطه قوت و یک امتیاز جغرافیایی تلقی مینماید. کشور های زیادی وجود دارد که جغرافیای مشابه افغانستان را داشته و در وسط اقطاب بزرگ قرار دارند اما برعکس افغانستان دیگران از موقعیت جغرافیایی نذیر افغانستان استفاده بهینه نموده اند. نمونه اش در همسایگی ما کشور های ایران و پاکستان.

۲ -کشور گشایی قدرتهای بزرگ ׃

در کتابهای تاریخ ما بار بار تکرار شده است که افغانستان در بین دو قطب امپراطوری قرار گرفته است… آیا ایران پاکستان و ترکیه و خیلی از کشور های خورد و بزرگ دیگرعین شرایط افغانستان را ندارند ؟ آنها چگونه توانسته اند ازبحرانها بگذرند ؟ در یک جمله کوتاه میتوان به این سوال مان پاسخ یافت. آنها به فهم شهروندی رسیده اند و ملت شده اند و استراتیژی ملی دارند. آنچه ما تا هنوز با آن خیلی فاصله داریم.

۳ -تشکل های اجتماعی بدوی و قوم محور با فرهنگ قومی و قبیله ای ׃

جای شکی نیست که درین موضوع افغانستان و افغانستانیها درجهان جایگاه اول را دارند. در سراسر جغرافیای افغانستان هر افغانستانی خارج از دیر و دیار خویش برای دیگران حتی هم تبارانش بشدت بیگانه چه حتی در بعضی از موارد خصم تلقی میگردد. ﮾ در دایره های کلان چیزی بنام پشتون ﮾ هزاره تاجک و ازبیک و… داریم اما از روی لطف تشریف ببرید در داخل هر قوم که خوش تان می آید تا دامنه ای اختلافات را از نزدیک ببینید آنگاه خود تان قضاوت خواهید کرد که حتی همان اقوام یاد شده هم دروغ است یک قوم واقعی نیست .

با درک این واقعیت که حساسیت جغرافیای سیاسی افغانستان انکار ناپذیر است ﮾ اما این را هم باید بپذیریم که در چنین حالتی ما تنها نیستیم. اینرا هم همه میدانیم که شرایط کنونی افغانستان ناشی از سیاست های نا بخردانه ای حاکمان و فعالان سیاسی- اجتماعی گذشته است. حاکمانیکه هرگز پلان و برنامه های کاری شفاف برای توسعه پایدار کشور نداشته بجای همبستگی اقوام و تلاش در جهت ملت سازی و رسیدن به اقتدار ملی بر طبل نفاق قومی میکوبیدند. منافع خانوادگی شانرا نسبت به منافع ملی ترجیح میدادند. پالیسی های دیکتاتور مابانه و دد منشانه حاکمان گذشته فرصت هرگونه گفتمان اصلاح طلبانه را از مردم ربوده و راه ترقی﮾ تکامل توسعه پایدار و رسیدن به ملت شدن واستراتیژی ملی را از هر جهت بسته بودند. متاسفانه بسیاری از کارگزاران حوزه های سیاست در افغانستان معاصر، نگاه تک فاکتوری (افراطی) به موضوع سیاست و رهبری جامعه داشته اند که پیوسته آفت های بزرگی را بهمراه داشته است.

طالبان

گروه طالبان بار اول در سال ۱۳۷۳ از مرز چمن پاکستان بمنظور خلع سلاح عمومی بطورمسلحانه ( مرکب از تعدادی از ملیشه ها وصاحب منصبان حکومت حزب دیموکراتیک خلق بعضی ازکارمندان ناراضی دولت موقت مجاهدین و عمدتا﮼ طلاب مبتدی مدارس دینی مقیم پاکستان ) وارد افغانستان شد. دولت وقت بریاست آقای برهان الدین ربانی از ورود آنها استقبال نموده و با آنها وارد مذاکرات گردید. طالبان با همکاری دولت وقت موفق به پاکسازی گروههای رقیب دولت در ولایات جنوب و جنوبغرب ساحاتی از مشرقی تا کابل گردید. اما پس از پاکسازی گروهای رقیب دولت طالبان با دولت بریاست شخص آقای برهان الدین ربانی هم درگیر شده و در نهایت ﮾ بر کابل و حومه آن مسلط شد. آنها در سال ۱۳۷۸ بر۹۰ در صد از خاک افغانستان حاکمیت پیدا کرده و از سوی کشور های چون عربستان سعودی ﮾ امارات متحده عربی و پاکستان برسمیت شناخته شد.

نفوذ القاعده بر طالبان

گروه القاعده برهبری اسامه بن لادن شهروند عربستان سعودی که از حامیان اصلی مالی گروه طالبان بود پس از پیروزی طالبان واردافغانستان شده و فعالیتهای تخریبی اش را بر علیه امریکا از خاک افغانستان سازماندهی مینمود. پس از واقعه ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱ جامعه جهانی به سرکردگی ایلات متحده امریکا برای انتقام از خون قربانیان آن واقعه بالای القاعده و نیروهای متحد او ( طالبان ) در افغانستان حمله نموده با همکاری نیرو های جبهه متحد رژیم طالبان را ساقط ساختند. بزودی دولت موقت و سپس جمهوریت جایگزین آن گردید. پس از بیست سال حکومتداری بکمک نیرو های ناتو مردم افغانستان نتوانستند به یک حکومت فراگیر و قابل قبول برای همه نایل شوند.

وضعیت موجود

﮾ وضعیت موجود هم تکرار وقایع تاریخی به اثر عدم کفایت رهبران سیاسی است که بعد از پیروزی و دست یابی به قدرت رسالت ملی شان را در طاق فراموشی سپرده مصروف تحکیم قدرت شخصی و خانوادگی ﮾ جمع آوری ثروت و عیاشی گردیده به همه مسولیت های وظیفوی و تعهد ملی پشت مینمایند. نفاق ملی بر اثر قبیله گرایی افراطی باعث شد که در طول بیست سال جنگ ﮾ خونریزی و ویرانی کشور ﮾ هرگز جنگجویان مسلح و آشوبگر بعنوان دشمن وطن و عامل ویرانی کشور شناسایی نشود. چه حتی جنگجویان خونخوار که قاتل مردم و سربازان کشور بودند پس از دستگیری رها میشدند. تروریست ها نه تنها که مجازات نمیشدند بلکه به آنها برادر خطاب میشد. در مورد فساد و ارتشاء رییس جمهور وقت بعنوان رییس قوای سه گانه﮾ سرقومندان اعلی به مقامات عالی رتبه اجازه دزدی میدهد مشروط به اینکه پول را در خارج از کشور انتقال ندهند. صاحب من صبان مجرب از صفوف قوای مسلح به تقاعد سوق داده شده و بجای آنها پسرانجوان و بی تجربه قومی شانرا میگماردند. پول اعاشه و اباته سربازان توسط افسران فاسد به یغما برده میشد ﮾ درحالیکه سربازان گرسنه و بدون لباسهای متناسب با زمان و شرایط در سنگر ها رها میشدند. مهمات جنگی و سلاحهای سربازان توسط افسران نفوذی و فاسد به قاچاقبران سلاح داده و یا فروخته میشد تا از طریق آنها به تروریستان انتقال داده شود. اکثریت سیاست مداران و تعدادی از صاحبمنصبان بلند رتبه ملکی و نظامی از جریان تحولات سیاسی و اینکه افغانستان بکدام سو میورد آگاه بودند.

آنها از زد و بند های داخل ارگ ریاست جمهوری قصر سپیدار و ارتباطات مشکوک شان با حلقه های داخلی و خارجی آگاه بودند. جریان مذاکرات امریکایی ها با طالبان از جبهات داخلی گرفته تا شورای کوییطه و بالاخره دوحه قطر را نظاره گر بودند. بر همین اساس تعداد زیاد شان ازسالها قبل ﮾ سقوط را پیش بینی نموده و در پی خرید منازل و مغازه ها به خارج از کشور رو می آوردند اما هرگز ملت را ازین رویداد ها آگاه نمیسازند. هییت مذاکره از سوی دولت در جلسات صلح قطرعمدتا از پسران رهبران تنظیم ها و یا مرتبطین آنها ترکیب یافته و برای یک سرگرمی به مذاکرات اعزام میگردند. آنها بعلت عدم صلاحیت در طی جلسات نمایشی وقت گذرانی و یا ﮾ صرفا به لفاظی اکتفا مینمایند طالبان هم آن جلسات را جدی تلقی نکرده به حرف هایشان وقعی نمی گذارند. اعضای هییت مذاکره یا هرگز چیزی نفهمیده بود و یا اینکه همه معلومات شانرا از مردم پنهان کرده بودند. تعمیمیت فساد اداری تا سرحد انفجار﮾ از اخذ رشوه گرفته تا فروش پست های دولتی ﮾ سوء استفاده از مناصب رسمی ﮾ سرقت اموال و بودجه ادارات تا تاسیس ارگانهای خیالی و….. همه ای این رویداد ها و در آخرتصمیم دو رییس جمهور ایالات متحده ( ترامپ و بایدن ) مبنی بر خروج کامل نیروها و قراردادی ٔ های ایالات متحده از افغانستان از عوامل عمده سقوط نیروهای امنیتی افغانستان در اگست ۲۰۲۱ است که باعث سقوط مرگبار و شرم آور جمهوریت گردید . این سقوط شرم آور برای همه دنیا عبرت اما برای تجاران سیاسی افغانستان یک فرصت شد.

ورود دو باره طالبان بقدرت اما اینبار با رویکرد جدید

طالبان اینبار با رویکرد جدید ﮾ وارد میدان شدند تشدید جنگها با حمایت تخنیکی و لوژستیکی کشور های همسایه و روسها در داخل کشور و مذاکره دوامدار با کشور های خارجی بخصوص امریکا. این دو عامل ( بخصوص مذاکرات نفس گیر دو ساله با هییت امریکایی به سرپرستی زلمی خلیل زاد افغان تبار و تشدید عملیات نظامی ) ﮾ امریکا و ناتو را وادار به معامله کرد. در نتیجه طالبان بدون مقاومت در کمتر از نیم ماه بر تمام ولایات مسلط گردیدند و نظام را به سقوط کشاندند. دست آورد های بسیار بزرگ در عرصه داخلی و تلاش های پیگیر سیاسی شان طالبان را از یک گروه مطرود و تروریست به یک بازیگر فعال سیاسی در عرصه منطقه ای تبدیل کرده است. طالبان فعلا روابط دپلماتیک و تجارتی را با چندین کشور همسایه و منطقه فعال ساخته است. از جمله با دریافت کمک ها از جامعه جهانی بخصوص از سوی ایلات متحده امریکاه نرخ اسعارافغانی را نسبت به کشور های همسایه بسیار خوب مدیریت کرده است. تمام کمبودات مالی تخنیکی و لوژستیکی سربازان طالبان را تکمیل کرده اند. اما اما اما … با تمام این دست آورد ها﮾ رژیم طالبان از نواقص اساسی برخوردار است که سبب میشود هرگز برسمیت شناخته نشود.

۱ -رژیم طالبان پاسخ گوی نیاز های زمان نیست.

سیستمهای اداری وآموزیشی و تعامل اجتماعی و فرهنگی شان غیر معمول و غیر قابل قبول است.

۲ -طالبان هم حامی تروریزم

بوده و هم از سوی تروریزم حمایت میشود و هیچگاه ارتباطاطش با گروههای تروریستی قطع نبوده است.

۳ -طالبان ساخته و پرداخته خارجیها است

و نیز توسط خارجی ها بقدرت رسیده اند و بشدت محتاج همکاریهای بیگانگان است.

۴ -رژیم طالبان از مشروعیت ملی و بین المللی بی نصیب است.

۵ -نوع تعامل شان با جهان غیر معمول و در تضاد با اصول منشور سازمان ملل متحد است. در کل موجودیت طالبان چه در عرصه ای داخلی و چه در عرصه خارجی خیلی چالش بر انگیز است.

با توجه به این گونه پیشینه ای تاریخی سیاه نمیتوان بدون یک راهکار جدید بر معضلات افغانستان چیره شده و به صلح و امنیت دایمی رسید.

رسالت تاریخی حزب شهروندان افغانستان

حزب شهروندان افغانستان بعنوان وارثان درد و رنج و آورگی سرزمین آبایی و با درک عمیق از تحولات گذشته و جاری ملک و مملکت خویش پا به عرصه ای وجود گذاشته است. حزب تلاش در جهت ملت سازی تامین صلح وامنیت دایمی و حقوق شهروندی مردم افغانستان را رسالت تاریخی خویش دانسته و با شعار ش”افغانستان برای همه و خانه مشترک همه شهروندان این سرزمین است” خواهان آنست که سیاست در افغانستان بایستی از دایره قوم و قشر خاص برون و متعلق به همه اقشار و مردم افغانستان گردد تا عموم مردم افغانستان در آن بتواند سهم داشته و نقش آفرینی کند. چنانچه تجربه های گذشته نشان میدهد که عامل اساسی بحران پایان ناپذیر در افغانستان که بار بار باعث فروپاشی رژیم و دستگاه حاکمه گردیده و همه ملت افغانستان به تاسی از آن خسارات جبران ناپذیری را متقبل گردیدند خود خواهی حرص و آز بی پایان حاکمان گذشته به اضافه مداخلات بیگانگان مغرض بوده است.

حزب شهروندان افغانستان با توجه به تجارب تلخ تاریخی و ﮾ عبرت آموزی از پالیسی های ناکام دوره های گذشته خواهان ایفای نقش در جهت حل منازعات کشوربه شیوه های دیموکراتیک با مشارکت تمام احزاب سیاسی انجمن های فرهنگی و اجتماعی و سایر نهاد های مدنی که از حمایت مردمی برخوردار اند میباشد.

حزب باورمند است از آنجاییکه ﮾ سیاست مربوط به حوزه عمومی بوده و متعلق به همگان است ﮾ با استقرار یک نظام دیموکراتیک غیر متمرکز و پاسخگو در افغانستان میتوان حقوق اساسی شهروندان را تامین کرد. درین راستا تلاش برای حکومت قانون در تمام حوزه ها﮾ مبارزه برای محو انواع تبعیض و انحصار گرایی و نهادینه کردن مفهوم شهروندی در مناسبات سیاسی افغانستان تامین و تحکیم حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان اعم از آزادی بیان حقوق زنان کودکان و معلولین را جزء از رسالت تاریخی خویش دانسته و به آن تاکید میورزد. آنچه حزب شهروندان افغانستان بر سر آن تاکید میور ﮾زد خواست اکثریت مردم افغانستان و به نفع عموم کشور است .حزب شهروندان افغانستان برای نیل به خواسته های برحق خویش راه گفتگو و مذاکره بین الافغانی را تنها گزینه مطلوب می پندارد.

چون معتقد است راه حل بحران افغانستان از مسیر گفتگوی بین الوطنی نزدیکتر﮾ عملی تر و آبرومندانه تر میباشد تا به یک راه حل بیرونی . طالبان خود تجربه ای مذاکرات با جانب خارجیها بجای مذاکره با هموطنانش را دارند و میدانند که این دور باطل بازهم میتواندتکرار شود که آنگاه به نفع کشور و مردم افغانستان نخواهد بود.

طالبان حالا بایستی درک کرده باشند که این روش حکومت داری نه برای مردم افغانستان قابل قبول است و نه برای کشور های منطقه و جهان. تلاشهای طالبان با خواهش و تمنا و یا تهدید برای شناسایی رژیم طالبان بعنوان دولت رسمی و قانونی از سوی جامعه جهانی با اصول دپلماسی سازگاری ندارد. تنها یک حکومت مشروع و برخواسته از رای مردم میتواند حاکمیت یک حکومت را توسط جامعه جهانی قابل شناسایی و پذیرش به ملل جهان گرداند. چنانچه بعد از تلاشهای بی نتیجه و سپری نمودن نزدیک به دو سال از سوی هیچ کشوری برسمیت شناخته نشده است.

بناء با تاکید بر اینکه این افغانستانیها هستند که ﮾ بایستی به یک راه حل قابل قبول برسند و الی هیچ راه حل تحمیلی نه قابل قبول بوده میتواند و نه جنبه عملی بخود خواهد گرفت. طالبان بایستی درک کرده باشند که در عصر شگوفایی علم تخنیک و تکنولوژی ﮾ بالندگیهای ارزشهای انسانی چون حقوق بشر ﮾ حقوق زن حقوق اطفال و … آزادیهای بیان عقاید انتخاب و… نمیتوان ملیونها انسان را از مزایای علمی﮾ ﮾ سیاسی ﮾ اجتماعی آزادیهای مدنی و یا بشری در یک کشور چند ده میلیونی محروم ساخت . طبعا جنگ شما بافرهنگ و رسومات تاریخی و مطالبات عصری مردم افغانستان و جهان پذیرفتنی نبوده و پیامد های ناگواری را بدنبال خواهد داشت که آنگاه مسول همه عواقب ناگوار در برابر مردم افغانستان و جهان بخصوص پیشگاه حضرت حق خود شما خواهید بود.

زنده باد افغانستان

در اهتزاز باد پرچم ملی

به پیش بسوی وحدت و اقتدار میهنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *