سال ۲۰۲۳ میلادی در حالی به پایان میرسد که سایه توام با رعب و وحشت طالبان همچنان بر کشور سایه افکنده است. پرسش این است که چشمانداز سال جدید کشور زیر سایه اداره تفنگ و توحش طالبان چگونه به خواهد بود. برای پاسخ به این پرسش با توجه به واقعیتهای ملموس، میتوان به محورهای ذیل اشاره کرد.
۱. ناامیدی
به نظر میرسد برجستهترین و فراگیر ترین چشمانداز یأس و نا امیدی است که تمامی ابعاد زندگی همه اقشار جامعه را دربرگرفته است. ناامیدی دیگر تنها به زنان، اقلیتهای قومی و مذهبی، روشنفکران و آگاهان جامعه خلاصه نمیشود بلکه سایه تیره و تار ناامیدی بر تمامی گروههای اجتماعی در همه نقاط کشور مستولی شده است. مردم تنها از کار، نان و شغل محروم نیستند بلکه امنیت روانی و امید به بهبود وضعیت را کاملا از دست داده و حتی راه فرار از کشور نیز بر روی شان بسته است. اوج نا امیدی زمانی درک میشود که به موج گسترده بازگشت اجباری از کشورهای همسایه و منطقه توجه کنیم.
۲. گسترش جنگ
دومین چشمانداز بسیار محتمل گسترش جنگ به نقاط مختلف کشور است. طالبان با اعمال فشار، تبعیض، خشونت، تحقیر و ستیز با هویت، عنعنات، زبان، تاریخ و فرهنگ مردم را وادار به پیوستن به گروههای مقاومت مسلحانه میکنند. مردم افغانستان از جنگ و خشونتورزی خسته و بیزاراند اما انی طالبان هستند که راه دیگری برای مردم باقی نمیگذارند.افزایش تهدیدهای امنیتی از خاک افغانستان در سطح منطقه و کشورهای همسایه متغیر دیگری است که به تقویت گروههای مقاومت مسلحانه منجر خواهد شد.
۳. گسترش فساد
تجربه دو سال و اندی گذشته نشان داد که طالبان بر خلاف ادعای راستکیشی و پاکزیستی، غرق در انواع فساد هستند و در این میان فساد مالی و اخلاقی طالبان در سطوح مختلف گسترش یافته است. مالیه، معادن و کمکهای بشردوستانه خارجی سه منبع اصلی فساد مالی در طالبان است. در کنار آن فروش اسلحه، امکانات دولتی و سمتهای اداری دیگر عرصههای است که طالبان با سوء استفاده از جایگاه و موقعیت خود به تاراج، حیف و میل و داد و ستد مشغولاند. همچنین ازدواجهای اجباری، تعدد عروسیها و ارتباطات خارج از چارچوب ازدواج مقامات طالبان چشمانداز فساد اخلاقی را نیز روشن ساخته است.
۴. قطبی شدن جامعه
با تداوم روند حکومتداری طالبان جامعه به دو قشر اقلیت و اکثریت در دو قطب مخالف قرار گرفته و در سال جدید این روند تشدید و تقویت نیز خواهد شد. اقلیت مرتبط با طالبان از طریق پیوندهای خویشاوندی، قبیلهای، جاسوسی و گروهی، غرق در پول و امکانات باد آورده هستند. در حالی که اکثریت جامعه محروم از حداقل امکانات، تحت تعقیب، در معرض مجازات و خشونت قرار دارند.
به نظر میرسد چنین چشماندازی کشور را آبستن تحولات پیشبینی نشدهای خواهد کرد که از کنترل طالبان، دیگر بازیگران داخلی و کشورهای منطقه و جامعه جهانی نیز خارج خواهد بود. از این اگر کوچکترین عقلانیت و میهنپرستی در بدنه طالبان وجود داشته باشد باید نسبت به روند جاری تجدید نظر کنند.