طی هفته های اخیر سلسلههای نشستهای بزرگ و مستمر جریانهای مخالف امارت طالبانی، در کشورهای مختلف برگزار گردید. این نشستها در جستجوی راههای اتحاد، تبیین وضعیت جاری کشور و چگونگی نجات کشور از چنگال مخوف طالبان هستند. در این میان تلاش در راستای اتحاد احزاب، جریانها و جبهات مختلف که مخالفت سیاسی و نظامی با طالبان دارند از اهمیت بیشتری برخوردار است. جامعه جهانی و کشورهای تأثیرگذار بر تحولات افغانستان در بیش از دو سال گذشته نسبت به پایبندی طالبان به تعهدات بین المللی و بسترسازی برای تشکیل نظام سیاسی برخاسته از اراده مردم نا امید شده اند. پراکندگی جریانهای مخالف طالبان نیز باعث شده است که هم شهروندان کشور و هم جامعه جهانی همواره از نبود بدیل قابل اتکای طالبان سخن گویند. از این رو تقویت و همسویی این جریانها در راستای ایجاد یک بدیل قدرتمند در برابر طالبان ضرورت انکار ناپذیر دارد. به نظر میرسد مخالفان طالبان در دو سطح اهداف و تاکتیکها نیازمند توافق در راستای ایجاد چتر واحد هستند.
اهداف، ناظر به اساسهای نظام سیاسی آینده، راهکارهای معقول توزیع قدرت، چگونگی ابتنای نظام بر اراده مردم، مشارکت همگانی فرا جنسیتی و فرا قوی در تمامی روندهای سیاسی میباشد. نیروهای که امروز در سنگر مخالفت سیاسی و یا نظامی طالبان قرار گرفتهاند در کارنامه گذشته خود ناکامیهای بزرگ را ثبت کردهاند که بخش عمده آن به عدم توافق روی نظام سیاسی دموکرات و سازگار با تنوع قومی و ساختار جغرافیایی و فرهنگی کشور بوده است. بر این اساس ایجاب میکند که این بار مخالفان طالبان با استفاده از تجارب موفق و ناکام در کشور و کشورهای مشابه، نظام سیاسی آینده را به گونهای تهدابگذاری کنند که ساختار تضمین کننده تبلور واقعی اراده مردم باشد و توزیع قدرت سیاسی و مشارکت همگانی در فرایندهای سیاسی به گونه عادلانه تضمین گردد. تجارب گذشته نشان داده است که ساختار متمرکز سیاسی در کشوری با پیشینه بلند استبداد، زمینهساز انحصار، تمامیتخواهی، فساد و در نتیجه واگرایی خواهد بود. حال ایجاب میکند که در نقشه راه آینده کشور با استفاده از تجارب موفق ملل دموکرات، تمرکززدایی در ساختار سیاسی به عنوان یک اصل مورد توجه قرار گیرد.
تاکتیکها، ناظر به چگونگی تعامل با طالبان است. مراحل مبارزه با طالبان و رهایی کشور از اسارت یک گروه بدوی از یک سو نیازمند ایجاد بدیل قابل اتکا و از سوی دیگر مستلزم رایزنی تأثیرگذار با جامعه جهانی و کشورهای دور و نزدیک است. مخالفان طالبان در عین حالی که نیازمند ایجاد چتر واحد و منسجم برای چانهزنی قوی در سطح منطقه و جهان و مبارزه هدفمند در داخل است، به همان میزان نیازمند جلوگیری از یک انحصار دیگر در درون است. زیرا تمایم مبارزات ملت افغانستان در راستای نفی انحصار و استبداد با همه اشکال آن بوده و میباشد. همه چنین چگونگی افشای ماهیت پروژهای طالبان، مأموریت نیابتی این گروه، آشکارسازی تناقضهای رفتاری و گفتاری این گروه باید در زمره تاکتیکهای مبارزاتی در دستور کار قرار گیرند.