خروج غیر منتظره آمریکا از افغانستان به معنای شکست این کشور از طالبان قلمداد گردید و مبتنی بر این انگاره دولتهاي همسایه تعاملی نزدیکی با طالبان برقرار نمودند. سرعت تحولات سبب گردید که اپوزیسیون فعالی نیز شکل نگیرد و طالبان به صورت انحصاری در جایگاه کنشگر از جایگاه دولت ملی قرار بگیرند.
تحولات این روزها به خوبی نشان میدهد که در هر دو عرصه فوق تغییراتی صورت گرفته است؛ منتقدان تعامل با طالبان در کشورهای همسایه به تدریج وارد عرصههای تصمیم گیری میگردند و جریانهای مخالف طالبان کم کم از حاشیه به متن وارد میشوند.
موقعیت راهبردی افغانستان به عنوان یک فاکتور مهم بازهم جایگاه خویش باز مییابد و الزامات خود را در عرصه کنشگری سیاسی بازتاب میدهد. این روزها دولتهای منطقهای و فرامنطقهای فراتر از شعارهای کلیشهای این حقیقت را درک کردهاند که انحصار گرایی طالبان در عرصه سیاسی پذیرفتنی نیست و برای مهار این جریان تروریستی لازم است که دیگر جریانهای سیاسی نیز سهمی از کیک قدرت داشته باشند. این روند به تدریج به نقطه اشتراک میان مردم افغانستان و دولتهاي اثرگذار خواهد رسید و آن نقطه اشتراک این است که صرفا از طریق شکل گیری یک دولت فراگیر و پاسخگو است که هم حقوق شهروندان افغانستان تامین میگردد و هم خطرات بی ثبات سازی منطقه توسط گروههای تروریستی موجود در افغانستان کاهش مییابد.
عبور مسالمت آمیز و یا غیر مسالمت آمیز از نظم تک قطبی به نظم چند قطبی نتایج و بروندادهای خود را به صورت مستقیم بر عرصه سیاسی افغانستان تحمیل میکند؛ در طول سه قرن تجربه تاریخی، فرآیند ساختار نظام بینالمللی مهم ترین عامل دولت سازی در افغانستان بوده است. چشم انداز این عبور نیز مشخص مینماید که تسلط یک گروه تمامیت خواه بر عرصه سیاسی کشور غیر قابل قبول است و مبتنی بر چند قطبی شدن ساختار نظام بین المللی عرصه کنشگری در افغانستان نیز چند گروهی خواهد گردید.
مطلب پیشنهادی
پیام حزب شهروندان افغانستان به مناسبت آغاز سال نو ۲۰۲۵ میلادی
به نام خداوند دادگر، آزادی و برابری هموطنان گرامی! سال نو ۲۰۲۵ میلادی را به …