ایران و پاکستان دو کشور همسایه ما از زمان جهاد علیه روسها تا کنون بیشترین مهاجر افغانستانی را در خود جایی دادهاند. در پی سقوط نظام جمهوری و روی کار آمدن طالبان، موج جدیدی از پناهجویان کشور ما وارد ایران و پاکستان گردیده و این روند ادامه دارد. تعامل ایران و جامعه مهاجران همواره بحثبرانگیز و دارای فرصت و چالش برای هردو طرف بوده است. با این وجود ایران یکی از نزدیکترین و در دسترسترین مقاصد کار و ترانزیت برای شهروندان افغانستان بوده است و کارگران افغانستانی نیز به صرفهترین نیروی کار و از عوامل مهم کنترل تورم در ایران به شمار میرود. فرهنگ و زبان مشترک باعث شده است که روند ادغام و هم پذیری به سرعت و سهولت انجام شود. در این میان هر از گاهی شاهد موجی از مهاجرستیزی در ایران هستیم که نمونه اخیر آن گزارش جهتدار، توهینآمیز و دور از واقعیت روزنامه جمهوری اسلامی چاپ تهران، در مورد میزان حضور افغانها در ایران است. این روزنامه با عنوان کردن اینکه جنوب تهران در اشغال افغانها است و ابراز نگرانی نسبت به عواقب امنیتی آن، موجی تازهای از افغانستان هراسی را دامن زده است.
این در حالی است که کارگران مهاجر افغانستانی در ایران با کمترین معاش، بدون بیمه، بدون رخصتی و دیگر امتیازات کارهای شاقه ایران را به ارزانترین شکل ممکن انجام میدهند و حضور انها در ساختار تولید ایران باعث شده است که محصول عرضه شده در بازار ایران با قیمت مناسب عرضه گردد. صاحبان صنایع و فعالین اقتصادی ایران همواره به این موضوع اذعان کرده و کارگران افغانستانی را نسبت به کارگران ایرانی ترجیح میدهند. از این رو همواره نوعی رقابت بین دو دسته کارگرانی ایرانی و افغانستانی وجود داشته است و زمینههای افغانستانی ستیزی در این بخش از جامعه ایران ملموس است. از جانب دیگر حضور جامعه مهاجران افغانستانی در طی بیش از چهار دهه در ایران هیچگاه چالش امنیتی برای ایران نبوده است. واقعیتی که به تازگی احمد وحیدی وزیر داخله ایران نیز در واکنش به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی به آن اذعان کرده است. با این وجود پرسش این است که پشت پرده افغانستانی هراسی در ایران چیست؟
به نظر میرسد چند متغیر در مسمومسازی فضای تعامل بین جامعه مهاجران و میزبانان تاثیرگذار است:
۱. رقابتهای جناحی داخلی
در حالی که قدرت سیاسی ایران از ریاستجمهوری گرفته تا پارلمان و نیروهای مسلح در کنترل طیف محافظه کار یا اصولگرا است، اصلاح طلبان ایران از هر فرصتی برای زیر سوال بردن پالیسیهای کابینه ایران استفاده میکند. روزنامه جمهوری اسلامی نیز که از منتقدین دولت ایران و وابسته به اصلاحطلبان است، به نظر میرسد یکی از اهدافش از نشر این گزارش ایجاد موج داخلی علیه پالیسی نسبتا منعطف دولت رئیسی در قبال مهاجران افغانستانی است.
۲. گرایشهای راسیستی
در ایران همواره طیفهای نژادپرست و راسیست مثل بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد که با حس برتری جویی نسبت به خارجیها هرچند هم فرهنگ و هم تاریخ، تلاش میکنند نفرت و انزجار نسبت به جوامع فقیر و کارگر مثل کارگران افغانستانی و یا اقلیتهای در حاشیه ایرانی از قبیل کردها، لرها، بلوچها و عربها خلق کنند.
۳. اولویت ناسیونالیسم ایرانی بر اخوت اسلامی
با اینکه بنیانگذار جمهوری اسلامی در ابتدای پیروزی انقلاب ایران گفته بود که اسلام مرز ندارد و شعار اعلامی جمهوری اسلامی نیز اخوت اسلامی و توجه به سرنوشت امت اسلامی است، اما در عمل پالیسیهای ایران مثل خیلی از دولتهای دیگر متمرکز بر علایق ناسیونالیسی است و احساس مسئولیت در قبال دیگر گروهها و ملتهای مسلمان و تحت ستم، تابع منافع ملی، مقطعی و در مواردی صرفا در حد بیانیه و شعار بوده است. از این رو مهاجران افغانستانی ساکن در ایران بهرغم چندین دهه حضور مفید و بدون حاشیه و فقدان دوسیههای امنیتی و حقوقی از حقوق یک شهروند عادی برخوردار نبوده و چند نسل است که از محرومیت رنج میبرند.
از این رو خوب است که مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی توضیح دهد که روزنامه جمهوری اسلامی رویکرد راسیستی دارد یا احساسات ناسیونالیستیاش او را واداشته است تا در قبال بیپناه ترین مردم جهان که از شر طالبان فرار کردهاند چنین موضع اتخاذ کند و یا با پشت پا زدن به اصول اخلاقی و انسانی جامعه مهاجران را ابزاری برای اعمال فشار بر رقیب سیاسی خود قرار داده است.