فرهنگ مجموعهای از دستاوردهای بشری است که در قالب باورها، ارزشها، رسوم، عادات و.. از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردد. این دستاوردهای انسانی است که تمدن ساز و یا هم تمدن گریز است. عناصر مهم تمدن ساز در فرهنگ هزارگی عبارت است از؛ خردپذیری و دانش طلبی، سخت کوشی، بردباری در برابر سختیها، هم پذیری و در نهایت فرصت سازی از درون تهدیدها.
مبتنی بر شاخص خردپذیری و علم دوستی است که در دهه گذشته بیشترین استقبال از آموزههای مدرن در افغانستان توسط هزارهها صورت گرفته است و آنان به این نتیجه رسیدهاند که پیشرفت پروسه علمی مدیریت شده است و به صورت اتفاقی صورت نمیگیرد. این درک عقلانی از فرایند توسعه، موجب گردیده است که هزارهها از ظرفیتهای به وجود آمده در دوره جمهوریت، بیشترین سرمایهگذاری را در عرصههای فرهنگی و آموزشی داشته باشند.
تاریخ هزارهها تاریخ خونین است؛ آنها از قتلهای دسته جمعی گرفته تا فروخته شدن در بازارهای بردگی را تجربه کردهاند؛ اما از درون این تهدیدها دوباره ققنوس وار توانستهاند برخیزند. هم اکنون بیشترین تکاپو برای مبارزه با وضعیت موجود و تبدیل نمودن این تهدید به فرصتهای آموزشی سیاسی و فرهنگی توسط تحصیل کردگان هزاره صورت میگیرد. جامعه منزوی هزاره با خودآگاهی به این نتیجه رسیده است که از بسترهای فراهم شده در پرتو مهاجرت به درستی استفاده نموده و از این زمینهها به گونهای بهرهبرداری صورت بگیرد که چالشها تبدیل به فرصت گردد. آنان امیدوارند که در پرتو استفاده از ظرفیتهای فراهم شده در مهاجرت به این انزوایی تاریخی پایان دهند. سرریز این فرصتها به گونهای باید باشد که تحولات مثبت را بتواند در زیست اجتماعی کل کشور پدید آورد. به این ترتیب امیدواری به آینده و اعتماد به نفس موتور محرکهای است که بسیاری از انجمنها، جمعیتها و جریانهای سیاسی و فرهنگی هزارهها را به حرکت درآورده است.
همدیگر پذیری از دیگر مؤلفههای مهم در فرهنگ هزارگی است. خوشبختانه روحیه برتریخواهی، سلطه جویی قومی و فزونخواهی در میان هزارهها وجود ندارد. مبتنی بر این مبنای فرهنگی است که دال مرکزی گفتمانهای سیاسی هزارهها را عدالت خواهی تشکیل میدهد. گذر زمان، درستی این نگرش همگرایانه را در افغانستان به اثبات رسانیده است؛ امروزه اغلب جریانهای سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که بحران سیاسی فراگیر در افغانستان، زمانی میتواند به پایان یابد که عدالت اجتماعی به عنوان مبنای توزیع حقوق و مسئولیتها در کشور، جایگاه داشته باشد.
البته آنچه ذکر شد بدان معنا نیست که آسیبهای فرهنگی در میان هزارهها وجود نداشته باشد، طبیعی است که فرهنگ هزارگی به عنوان خورده نظامی از یک فرهنگ بشری با آسیبهای نیز همراه باشد؛ اما این نکته مهم است که بسترهای شکوفایی حیات مدنی و زمینهسازی برای ادغام در تمدن انسانی تمدن انسانی در میان هزارهها به وضوح قابل مشاهده است.
حزب شهروندان افغانستان روز جهانی فرهنگ هزارگی را به تمام هزارههای جهان علی الخصوص به فرهنگیان فرصت ساز و سختکوش هزاره تبریک عرض میدارد. ما امیدواریم که از در پرتو ظرفیتسازیهای جدید، شاهد شکوفایی و بالندگی هرچه بیشتر فرهنگ هزارگی و فرهنگیان هزاره باشیم.