اخیرا در فرمانی منسوب به ملا هبت الله آخندزاده رهبر طالبان اعضای شورای علمای شش ولایت از جمله بامیان، دایکندی، میدان وردک و سرپل تعیین و معرفی شده است. بر اساس لیستی که سخنگوی طالبان منتشر کرده است حتی در بامیان و دایکندی نیز هیچ روحانی شیعه به عنوان عضو این شورا که قرار است نقش نظارتی و مشورتی برای ادارات محلی طالبان داشته باشد، دیده نمیشود. این در حالی است که شیعیان افغانستان در بیش از ۲۲ ولایت حضور دارند و علاوه بر بامیان و دایکندی که در اکثریت مطلق هستند، در ولایات کابل، غزنی، میدان وردک، بلخ، هرات، سرپل، سمنگان، قندوز، ارزگان، قندهار، هلمند، لوگر و گردیز حضور پررنگ و چشمگیر دارند. پرسش این است که اتخاذ چنین رویهای از جانب طالبان چه پیامدهای برای حکمرانی این گروه و وحدت و همبستگی ملی دارد؟ در پاسخ به این پرسش به پیامدهای ذیل میتوان اشاره کرد:
۱. شعلهورسازی آتش فرقهگرایی در کشور
با اینکه تضاد قومی یکی از عوامل اصلی منازعه دوامدار در افغانستان بهشمار میرود؛ اما از نظر مذهبی افغانستان جزء کشورهای دارای رواداری، اخوت و همبستگی قوی میان مسلمانان بوده است. پیروان دو مذهب حنفی و جعفری که اکثریت مسلمانان افغانستان را تشکیل میدهند به رغم همه ناملایمات اخوت و برادری مذهبی قابل قبول داشتهاند. لذا طالبان با اقدامات خصمانه خود علیه شیعیان در صدد شعلهورسازی فرقهگرایی در افغانستان است و بی تردید تداوم این قبیل اقدامات میتواند بسیار زیان بار باشد. از این رو هوشیاری و بیداری علمای اهل سنت افغانستان را میطلبد که در برابر این گونه حرکتهای طالبان از آدرس فقهی و مذهبی خود واکنش نشان دهند.
۲. افشای ماهیت خارجی طالبان
از دیگر پیامدهای خصومت دوامدار طالبان علیه همه از زنان گرفته تا اقوام و پیروان اهل تشیع، میتواند افشای بیش از پیش وابستگی فکری و سیاسی این گروه به خارج افغانستان باشد. علما و مسلمانان حنفی مذهب اصیل افغانستان به تأسی از دیدگاه و نظر مساعد امام ابوحنفیه در قبال امام جعفر صادق و پیروانش، همواره دست دوستی و اخوت به سوی شیعیان دراز کرده و متقابل شیعیان نیز با اهل سنت برخورد حسنه و نیکو داشتهاند. اما برخوردهای عقدهمندانه و خصمانه طالبان با شیعیان نشان می دهد که مرجع فکری آنها مکتب دیوبند و نه مذهب حنفی است. طالبان با شیعهستیزی خود عملا اثبات میکنند که بر اساس خط مشی سپاه صحابه پاکستان و لشکر جهنگوی حرکت میکند و تعلقی به متن جامعه مذهبی افغانستان ندارد.
۳. ناامیدی طالبان از تداوم حکمرانی
یکی دیگر از پیامدهای مهم حرکتهای انحصار طلبانه و خصمانه طالبان با شیعیان، زنان، اقوام و به تعبیری همه ملت افغانستان این است که عمر حکمرانی ظالمانه و جاهلانه این گروه کوتاهتر از آن چیزی خواهد بود که تصور میرفت. نادیده گرفتن اقوام، مذاهب و گروههای مختلف افغانستان از سوی طالبان از یک طرف آستانه تحمل ملت بزرگ افغانستان را سرریز کرده است و از جانب دیگر نشان دهنده آن است که خود طالبان نیز باور به دوام حکمرانی خود ندارند و در فرصت گذرای که پیش آمده است عقدهها و خصومتهای خود را علیه تمامی بخشها و اقشار ملت افغانستان آشکار میسازند.