تلفات گسترده انسانی، تخریب کامل بیشتر از ده قریه، عدم امدادرسانی به موقع برای نجات جان گیر افتادگان در زیر آوارها و عدم رسیدگی به افراد بی خانمان، همگی حکایت از عمق فاجعه در زلزله اخیر هرات دارد. مردم افغانستان به عنوان یک کشور در معرض زلزله و سیلاب همواره در مواجه با بلایایی طبیعی بیپناه و درمانده بودهاند،. چندین دهه جنگ و بی ثباتی سیاسی فرایند توسعه در کشور را متوقف کرده و آسیبپذیری شهروندان را چند برابر ساخته است ولی در پی بازگشت طالبان به قدرت و فروپاشی نظام، ظرفیت حداقلی که در طول دو دهه گذشته برای رسیدگی به حوادث ایجاد شده بود نیز از بین رفت. طالبان هم در مواجه با زلزله هرات و هم در رسیدگی به آسیب دیدگان از زلزله سال گذشته در خوست ناکام مطلق بودهاند. سازمانها و نهادهای مددرسان بین المللی حتی برای دریافت آمار و میزان خسارتهای به جای مراجعه به اداره طالبان از منابع غیر دولتی محلی و مستقل کمک میگیرند.
زلزله، سیلاب، طوفان و سونامی در هر نقطه کره زمین رخ میدهد چنانکه در فبروری سال جاری شاهد زمین لرزه بزرگ ۷.۸ ریشتری در ترکیه بودیم. اما کشورهای توسعه یافته توانایی خود برای مقابله با بلایایی طبیعی را ارتقاء داده اند و تلاش میکنند در گام نخست تلفات انسانی و تخریب به حداقل برسد و در گام بعدی رسیدگیهای اضطراری در اولین فرصت ممکن و به بهترین شکل انجام شود. اینکه چرا افغانستان به توسعه مورد انتظار حداقل در سطح کشورهای منطقه دست نیافته است، مهمترین عامل آن جنگ و بی ثباتی سیاسی است.
سایهدوامدار جنگ باعث شده است که دولتی پایدار در افغانستان مستقر نشده و در نتیجه ایمنی ساخت و ساز در برابر زلزله که از ضروریات ساختمانسازی در عصر حاضر است، در کشور ما کاملا مغفول بماند. از این رو ساخت و سازهای شهری در کلانشهرهای افغانستان مطابق استندرد ها به پیش نمیرود چه رسد به مناطق روستایی. یکی از دلایل وسعت تخریب در زلزلههای اخیر نیز فقدان استحکام بناها در برابر زلزله است. از جانب دیگر بی ثباتی سیاسی و گسستها باعث شده است که توانایی لازم داخلی برای رسیدگیها اضطراری بعد از وقوع زلزله و سیلاب نیز یا شکل نگیرد و یا اگر هستهگذاری شده است نابود شود. چنانکه با آمدن طالبان ظرفیت و تجاربی که در وزارت دولت در امور رسیدگی به حوادث طبیعی و اردوی افغانستان در این زمینه شکل گرفته بود از بین رفت و امروز طالبان الفبای مواجه با حوادث طبیعی را نیز نمیدانند.
طالبان نیروی بدوی اجیر است که برای جنگ و ویرانی تربیت شده است و توقع دولتداری و خدماترسانی آنهم در لحظههای دشوار و بحرانی از این گروه نمیرود. به هر میزان که سلطه نامشروع این گروه بر کشور دوام بیاورد به همان میزان زیرساختهای موجود نابود گردیده و جلو هر نوع اقدام دیگر در راستای توسعه گرفته میشود. از این رو منافع فرد فرد روستایی و شهری افغانستان و امنیت و رفاه انها ایجاب میکند که دولتی واقعی در شکور روی کار اید و نیروهای فنی و مسلکی اداره امور را در دست گیرند.