در روزهای اخیر گزارشهای متعددی از برخورد خشونتآمیز طالبان با عزاداران حسینی در نقاط مختلف کشور از جمله در غزنی و کابل بودیم. منابع خبری کشته و مجروح شدن عزاداران کودک و نوجوان را در این خشونتورزیها تأیید کردند. از جانب دیگر مسئولان شورای علمای شیعه افغانستان نیز برخورد خشن نیروهای طالبان با عزادارن و جمعاوری توأم با تهدید و ارعاب بیرقهای منتسب به امام حسین و عاشورا را به بهانه تأمین امنیت غیر قابل توجیه دانسته خواستار تجدید نظر طالبان در این زمینه شدند.
طالبان از زمان بازگشت به قدرت و لغو قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ فرد شیعه و هزاره را در کابینه و هیئت رهبری حکومت خود نپذیرفته، به درخواست مکرر علما و متنفذین دینی شیعه مبنی بر رسمیتشناسی مذهب تشیع و تداوم قانون احوال شخصیه شیعه توجهی نکرده و مانع تدریس فقه جعفری در دانشگاهها گردیدند. این در حالی است که پالیسی نخبگان سیاسی و رهبران دینی جامعه شیعه و هزاره پرهیز از تقابل و اقدامات نظامی بوده و همواره بر اتخاذ راهکارهای مسالتآمیز برای تشکیل حکومت فراگیر و رعایت حقوق همه شهروندان کشور تأکید داشته و دارند.
بهنظر میرسد طالبان در صدد هویتستیزی از جوامع و مجموعههای غیر از خود هستند. همانطور زبان فارسی که زبان تاریخ، ادب، اداره و فرهنگ افغانستان است مورد هجمه طالبان قرار گرفته است، هویت شیعی نیز که ریشه عمیق در جامعه افغانستان از جمله نزد حنفیان و شیعیان دارد، از نظر طالبان هویت غیر خودی پنداشته شده در صدد تضعیف آن بر آمده اند. این در حالی است که حنفیان افغانستان و شیعیان در مورد اهل بیت پیامبر اسلام و امام حسین، دیدگاه احترام آمیز بسیار نزدیک دارند و عالمان بزرگ حنفی مثل حنفی قندوزی بهترین آثار را در فضیلت امامان شیعه به رشته تحریر درآورده اند. اینکه طالبان هویت شیعی را غیر قابل تحمل میداند نشان میدهد که طالبان بیش از ان که پیرو فقه و مذهبی حنفی باشند، تحت تأثیر قرائت دیوبندی و مخصوصا سپاه صحابه پاکستان قرار دارند.
اقدامات فرقهگرایانه طالبان در دو سال اخیر و برخورد نامعقول روزهای اخیر این نگرانی را به شکل جدی نزد نخبگان و نظران ایجاد کرده است که طالبان به سیاستهای شیعه ستیزانه دور نخست حکمرانی خود باز میگردند. طالبان در سال ۱۹۹۵ استاد مزاری و هیئت همراهش را که به منظور گفتوگو دعوت شده بود به گونه بیرحمانه به شهادت رسانید و پس از آن دست به قتل عام مردم شیعه و هزاره در یکاولنگ و مزار شریف زدند و صدها انسان بیگناه به شمول اطفال و کودکان را به جرم شیعه و هزاره بودن به قتل رساندند.
اعمال محدودیتهای اخیر نیز هیچ گونه توجیه امنیتی ندارد زیرا در در دو دهه گذشته بخشی قابل توجهی از اقدامات تروریستی علیه شیعیان هزارهها از سوی خود طالبان و تروریستهای متحدشان انجام شده است و از جانب دیگر در نظام جمهوری اسلامی از وقتی که تأمین امنیت عاشورا به مردم محل واگذار گردید نیز هیچ گونه رخداد امنیتی گزارش نشده است.
بازگشت طالبان به رویکرد شیعهستیزی دهه نود خطر بروز خشونتهای فرقهای را در افغانستان افزایش داده ضربه محکمی بر پیکره مذهبی کشور خواهد بود.