امتناع طالبان از شرکت در نشست دوحه، سازمان ملل متحد و دولتهای ذیربط را با عدم آمادگي این گروه نسبت به حل مشکلات افغانستان از طریق گفتگو، بیشتر آشنا نمود. در پاسخ به این بی اعتنایی، دبیرکل سازمان ملل متحد اشاره نمود که آنها بدون طالبان به کار خود ادامه میدهند و سخنگوی ایالات متحده نیز به درستی اعلام نمود که طالبان نماینده افغانستان نیستند.
در واکنش به این موضع گیریها، طالبان مدعی شدند که آنها از مردم افغانستان نمایندگی می نمایند؛ ادعای که هیچ نشانه و دلیلی آن را تایید نمینماید. این گروه برخلاف توافقات دوحه، مبتنی بر تغلب و توطئه قدرت را به دست گرفتهاند. این گروه هیچ مکانیزمی را که بتواند نشان دهنده اعتماد عمومی شهروندان باشد، به رسمیت نشناخته اند. بیش از دو نیمسال از حاکمیت این گروه می گذرد، ولی تا هنوز نه رفراندومی برگزار شده است و نه هیچ نوع انتخاباتی که میزان مقبولیت مردمب این گروه را به نمایش بگذارد.
از نگاه کارکردی نیز حاکمیت خود خوانده طالبان بدترین کارنامه سیاسی را دارد؛ تبعیض جنسیتی در بدترین شکل آن اعمال می گردد و سرکوبهای قومی و مذهبی روز به روز افزایش یافته است. این گروه در افکار عمومی به حدی منفور است که هیچ فرد، جریان سیاسی و حتی دولتهای همسو با آنان، این گروه را به عنوان دولت مشروع و نماینده مردم افغانستان به رسمیت نشناخته است.
به این ترتیب واضح است که ادعای طالبان در نمایندگی از ملت افغانستان دروغی است از جنس دیگر دروغ های که این گروه نسبت به حقوق زنان، مشارکت دیگر قومیتها در تشکیل دولت، مبارزه با تروریسم و هراس افگنی و … بارها ابراز نموده است.
خوشبختانه ملت افغانستان، دولتهای اثرگذار و نهادهای بینالمللی به این درک مشترک رسیدهاند که گروه طالبان کل واقعیت افغانستان نیست و این گروه بخشی کوچکی از واقعیتهای متکثر افغانستان را بازتاب میدهد. بر این اساس لازم است که هرگونه تعامل با این حاکمیت غیر مشروع، متناسب با شعاع وجودی آن باشد.