منابعی در پاکستان تأیید کردهاند که طالبان قندهاری و شبکه حقانی از تیتیپی خواستهاند که با دولت پاکستان مذاکره کند. این در حالی است که روابط پاکستان و طالبان بخاطر پناه دادن به طالبان پاکستانی تیره شده و پاکستان اعمال فشار بر طالبان را تشدید کرده است. پاکستان علاوه بر اخراج گسترده مهاجران افغان، تنشهای مرزی و گمرکی، با مخالفان طالبان نیز تماس برقرار کرده است. در هفتههای اخیر گزارشهای غیر رسمی مبنی بر تماس مداوم پاکستان با مخالفان طالبان و گمانهزنی در مورد باز شدن دفتر مخالفان طالبان در پاکستان نیز منتشر گردید.
حال پرسش این است که چشمانداز مذاکره دولت پاکستان با تحریک طالبان پاکستانی با میانجی گری طالبان چگونه است؟
برای ارائه پاسخ به این پرسش نیاز است که به ابعاد مختلف این موضوع توجه شود. نخستین مورد این است که هم طالبان و هم دولت پاکستان در صدد استفاده ابزاری از مخالفان همدیگر است. ضمن اینکه دولت پاکستان کدام وجه مشترک راهبردی با مخالفان طالبان ندارد و صرفا بخاطر اعمال فشار بر طالبان نیم نگاهی با آنها دارد. ولی طالبان و تیتیپی هدف راهبردی تشکیل امارت اسلامی با قرائت خاص خود در هر دو کشور و حتی در منطقه دارند. از جانب دیگر موضعگیری سفت و سخت طالبان در قبال خط دیورند به عنوان یک خط فرضی برای پاکستانیهای قابل قبول نبوده، به نظر میرسد فراتر از مسئله تیتیپی، برای تأدیب دستپروردههای خود اقداماتی را روی دست گرفتهاند. بُعد دیگر قضیه این است که طالبان با بدنه برخی احزاب و جریانهای مذهبی پاکستان پیوند ناگسستنی دارند. اغلب رهبران طالبان دوره آموزشی خود را در مدارس دینی پاکستان از جمله دارالعلوم حقانیه یا مدرسه جهاد سپری کرده و خود را مدیون آن میدانند. در همین راستای طالبان میلیونهای افغانی از بودجه دولتی افغانستان را برای کمک به این مدرسه اختصاص دادهاند. همین پیوند باعث شده است که دولت پاکستان از حزب جمعیت علمای اسلام آن کشور شاخه سمیع الحق رئیس پیشین مدرسه حقانیه و پدر معنوی طالبان بخواهد که طالبان را تشویق به میانجیگری کند.
با توجه به نکات فوق، پیشینی میشود که طالبان افغانستان در صورت توافق شاخه قندهاری و حقانی قادر خواهند بود که تسهیل کننده مذاکرات تیتیپی و پاکستان باشند. نفس این اقدام از یک طرف میتواند در کوتاه مدت تنش در روابط آنها با پاکستان را کاهش دهد و از جانب دیگر پاکستان به این دستآورد سیاسی میرسد که طالبان را به عنوان حامی تیتیپی و دیگر گروههای تروریستی معرفی کند. اما اینکه این مذاکرات منتج به نتیجه و برقراری صلح در پاکستان گردد، نمیتوان خوشبین بود. از یک طرف ماهیت فکری گروههای افراطی مثل تیتیپی و اجزای تشکیل دهنده آن از قبیل لشکر جهنگوی و لشکر طیبه ایجاب زیست در محیط صلحآمیز را ندارد بلکه آنها وجود خود را در جنگ و خشونتورزی میبینند. از طرف دیگر پیوند تیتیپی با گروههای تروریستی بین المللی مثل داعش، باعث میشود که آنها تنها به شمورت طالبان افغانستان بسنده نکنند. چنانکه در اوایل بازگشت طالبان به قدرت نیز روند مذاکرات تیتیپی با پاکستان شروع ولی به شکست انجامید.
برچسبپاکستان تحریک طالبان پاکستان تی تی پی طالبان افغانستان میانجی گری
مطلب پیشنهادی
مختصات ساختارکارآمد در افغانستان ( 4) توان نفوذ؛ پایهی برای مشروعیت و ثبات
✍نوشته دکتر ذاکرحسین ارشاد؛ رئیس حزب شهروندان افغانستان عوامل نفوذ: نفوذ در یک نظام یا …