در نزدیک به سه سالی که از بازگشت طالبان به قدرت میگذرد، بحران اقتصادی و ضرورت ارسال کمکهای بشردوستانه به افغانستان، مورد اتفاق اعضای جامعه جهانی بوده است. از این رو همواره کمکها به افغانستان سرازیر شده است. بر اساس گزارش ربعوار سیگار یا اداره بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان که در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳ منتشر گردید، تنها ایالات متحده آمریکا از اگست ۲۰۲۱ به این سو ۱۱.۱۱ میلیارد دالر در بخشهای مختلف مربوط به افغانستان از جمله کمکهای بشردوستانه و توسعهای اختصاص داده است. در گزارش جنوری ۲۰۲۴ همین اداره آمده است که سازمان ملل متحد ۲.۹ میلیارد دالر را مواد مورد نیاز خریداری و به افغانستان انتقال داده است.
از سوی دیگر دغدغه سوء استفاده طالبان از این کمکها نیز وجود داشته است. به رغم اعلام برخی سازوکارهای مدیریتی از سوی نهادهای امدادرسان، گزارشهای متعدد از منابع محلی و نهادهای بین المللی در باره سوء استفاده طالبان از این کمکها منتشر شده است. به تازگی منابع محلی گزارش دادهاند که طالبان بیش از نیمی از ۲۵۰ بسته کمکی یک نهاد امدادرسان در قندوز را که قرار بود یک شنبه ۱۲ حمل سال روان به مردم توزیع شود، به افراد خود اختصاص دادهاند. یک نهاد هماهنگ کننده موسوم به (ACBAR) نتیجه یک نظرسنجی را به تاریخ ۱۹ میزان ۱۴۰۲ منتشر کرد که بر اساس آن همه نهادهای امدادرسان نسبت به مداخله طالبان و بزرگان قومی در روند توزیع کمکها ابراز نگرانی کرده بودند. سیگار نیز در گزارشی که در ۲۲ اپریل ۲۰۲۳ منتشر شد، مداخله طالبان در امور بشردوستانه را چالش جدی فراروی سازمانهای امدادرسان دانست. در این زمینه گزارشهای مختلفی وجود دارد که به دلیل محدودیت زمان نمیتوان به آنها پرداخت. با این وجود روند ارسال کمکهای مسوم به بشردوستانه ادامه دارد؛ طالبان از آن بهره میبرند و مردم نیازمند همچنان با فقر و قحطی دست و پنجه نرم میکنند. پرسش این است که در پشت صحنه چه میگذرد و واقعیت چیست؟
برای پاسخ به این پرسش میتوان دو گمانه مهم را به عنوان دو فرضیه مطرح کرد که نتیجه هر دو تقویت طالبان و تحکیم پایههای قدرت نامشروع این گروه است. گمانه اول این است که جامعه جهانی و ایالات متحده آمریکا کدام تبانی سری با طالبان ندارند و صرفا از باب سوء مدیریت است که کمکها در اختیار طالبان قرار میگیرند و مردم نیازمند یا اصلا مستفید نمیشوند و یا بهره ناچیز میبرند. در این صورت پرسش این است که چرا تدبیری سنجیده نمیشود و راهکاری اتخاذ نمیگردد. گمانه دوم و بدبینانه این میتواند باشد که جامعه جهانی در یک معامله پنهانی و سری با طالبان قرار دارند و صرفا برای جلوگیری از خشم مالیه دهندگان و توجیهپذیر نبودن حمایت از طالبان نزد افکار عمومی، این حمایتها آگاهانه و در پوشش امدادرسانی و زیر عنوان کمکهای بشردوستانه در اختیار طالبان قرار میگیرند. در این صورت هم وجهه و اعتبار جامعه جهانی و مدافعان حقوق بشر و ارزشهای انسانی به تدریج آسیب خواهد دید و هم به تقویت گروه افراطی میانجامد که در صورت توانمندی از کمک به دشمنان آمریکا و جامعه جهانی دریغ نخواهد کرد.