بیش از ۲۰ ماه از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان میگذرد، ولی تا کنون هیچ کشوری اداره طالبان را به عنوان دولت مشروع افغانستان، به رسمیت نشناخته است و چشمانداز روشنی برای کسب مشروعیت نیز دیده نمیشود. کشورهای منطقه و قدرتهای تاثیر گذار جهان به رغم اختلاف نظر، تضاد منافع و رقابت در زمین افغانستان، هیچ کدام حاضر نشدهاند که طالبان را به رسمیت بشناسند. در بعد داخلی، طالبان با زور اسلحه، شکنجه، ترور و سرکوب هر نوع صدای مخالف را خفه کرده اند. عدم مشروعیت داخلی بیش از عدم مشروعیت بین المللی هویدا و روشن است. به عبارت دیگر طالبان در کسب مشروعیت ملی و بین المللی درمانده و به ناکامی مطلق رسیده اند.
منطق طالبان با منطق جهان معاصر و فهم طالبان از خصوصیات و ویژیگیهای مشروعیتبخش یک نظام سیاسی، با شاخصها و معیارهای پذیرفته شده جهانی بسیار متفاوت است. در سنت تعاملهای بین المللی رسم است که اگر حزبی، جریانی و یا تیمی حتی از مجاری غیر قانونی و با توسل به زور و کودتا نیز قدرت را کسب کنند به مرور از سوی کشورهای دور و نزدیک به عنوان دولت رسمی پذیرفته میشوند. نمونههای آن را در افغانستان پس از کودتای ۱۹۷۳ داوود خان علیه سلطنت ظاهرشاه، کودتای هفت ثور ۱۹۷۸ علیه جمهوری داود خان و حتی انتصاب ببرک کارمل با حمایت مستقیم قشون سرخ شوروی سابق در ۱۹۷۹ داشتیم. حتی خود طالبان در دهه ۹۰ حد اقل از سوی سه کشور منطقه به رسمیت شناخته شدند.
شرایط اعلامی جهان برای به رسمیت شناختن طالبان به عنوان حکومت افغانستان روشن است؛ تشکیل حکومت فراگیر، رعایت حقوق بشر و اقلیتها، پذیرش حق تحصیل و کار برای زنان، مبارزه با تروریسم و جلوگیری از تولید مواد مخدر از جمله شرایطی است که تقریبا از سوی اغلب کشورها مورد تأکیده قرار گرفته است؛ اما طالبان نمیخواهند که زبان جهان را بفهمند، طالبان بارها ابراز داشتهاند که حکومت شان فراگیر است؛ یعنی فراکسیونهای مختلف طالبان در قدرت شریک هستند. این در حالی است که متحدین طالبان از اقوام تاجیک، هزاره و ازبیک حضور نمادین در ساختار اداری طالبان دارند و از نظر عددی نزدیک به صفر هستند. طالبان تعریف جهان از آزادی بیان، حق کار، حق تحصیل، حق حیات و حق مالکیت مادی و معنوی قبول ندارند و اظهارات نمایندگان جهان را دخالت در امور داخلی خود تلقی میکنند.
در بعد امنیتی داعش و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان رشد کرده و بر اساس ارزیابیهای جدید، امکان استفاده از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر وجود دارد. پاکستان شاهد افزایش فعالیتهای تی تی پی است، داعش به تهدید جدی برای آسیای میانه تبدیل شده است و کشورهای چین وایران نیز نگران افزایش فعالیتهای گروهای مثل تحریک ترکستان شرقی، جیش العدل و دیگر گروههای دهشت افکن هستند.
رسانهها، مراکز آموزشی و نهادهای فرهنگی به شدت تضعیف شده و زنان از تحصیل و کار محروم هستند. با این وجود به نظر میرسد که توقع طالبان برای کسب مشروعیت داخلی و بین المللی توهمی بیش نیست و تداوم این روند علاوه بر ناکامی منطق و دیپلماسی طالبان، ناکامی عملی در اداره امور را نیز بیش از پیش افزایش خواهد داد.