گزارش منابع مختلف از جمله یوناما مبنی بر تمرکز بازداشتهای خیابانی زنان در دشتبرچی و خیرخانه کابل، گواه بعد دیگری از قومیسازی خشونت از سوی طالبان است. با اینکه کل جامعه زنان و دختران کشور از سیاستهای زنستیزانه طالبان متضرر شدهاند؛ اما برخورد خشونتآمیز، خلاف شرع، ناقض عرف ملی و قوانین بین المللی طالبان با دختران در غرب کابل و خیرخانه بیانگر این واقعیت تلخ است که طالبان در مواجه با زنان نیز رویکرد قومی دارند. طالبان گروه بدوی، وحشی و خشونتپیشه است که تمامی شهروندان کشور از حاکمیت این گروه آسیب دیدهاند اما رفتارشناسی طالبان نشان میدهد که این گروه خشونت سازماندهی شده را علیه اقوام خاص اعمال میکند که در رأس گروههای قومی هزاره و تاحیک قرار دارند. بر اساس گزارش منابع محلی و یافتههای تحقیقی نهادهای بین المللی، طالبان در دو سال و نیم گذشته بیشترین خشونت را علیه هزارهها و تاجیکها اعمال کردهاند. طالبان برای تطبیق پالیسیهای قرون وسطایی خود با سد محکم نافرمانیهای وسیع مدنی مردان و زنان جوان کشور از همه اقوام و در همه نقاط مواجه شدهاند. اما برای شکستن مقاومت مدنی در مناطق هزاره و تاجیکنشین مثل کابل، هرات، مزار شریف، چاریکار، پنجشیر، غزنی و بامیان از خشونت بی سابقه استفاده کردهاند. طالبان در پوشش شریعت ولی با توسل به خشونت به خود حق دادهاند که در حوزه خصوصی مثل حجاب زنان، ریش و پوشش مردان، دخالت کنند. بازداشتهای گسترده، بی رویه و توام با هتک حرمت و اعمال خشونت زنان در مناطق یاد شده بعد تازه و تکاندهنده قومیسازی خشونت از سوی طالبان است.
قومیسازی خشونت از سوی طالبان پیامدهای ویرانگر و چند لایه دارد که در صورت تداوم آن ریشههای خصومت قومی در کشور را تقویت کرده زمینههای حرکتهای واکنشی و انتقامجویانه را فراهم میکند. طالبان باید بدانند که همه اقوام ساکن کشور ریشههای عمیق در این آب و خاک دارند و با این سیاستها قادر به تخلیه کشور از اقوام خاص نخواهند بود. یکی از پیامدهای وحشتناک قومیسازی خشونت، فرو بردن افغانستان بار دیگر در کام جنگ داخلی است. در حالی که حافظه مردم افغانستان هنوز از کابوسهای جنگ خونین داخلی دهه ۱۹۹۰ رنج میبرد و در دو دهه نخست قرن بیست و یکم تلاش شد که با تمرین برادری و همزیستی مسالمتآمیز، روحیه همبستگی ملی و احترام متقابل تقویت شود، طالبان با این اقدامات کوتهفکرانه خود عملا در راستای تکرار فجایع گذشته گام بر میداند. از جانب دیگر طالبان با دامن زدن به تنشهای قومی ماهیت نیابتی و پروژهای خود را نیز آشکار ساخته، خود به اثبات این فرضیه که طالبان ریشه در بطن و متن مردم افغانستان ندارند، بلکه برای نابودی وحدت ملی افغانستان از جای دیگر دستور میگیرند، کمک میکنند.