آلبوم وطنم؛ امتداد ناله‌های ملتِ درد

یادداشتی برای آلبوم وطنم از داود سرخوش

نگارنده: مرتضی برلاس

اخیراً آهنگ «وطنم» از داود سرخوش منتشر شده است. این آهنگ یکی از پنج آهنگی‌ست که در آلبومی با همین عنوان جای داده شده است. «وطنم» از ساخته‌های خود داود سرخوش است بر روی شعری از سهراب سیرت.

داود سرخوش هنرمندی پر آوازه است که سال‌های درد و هجرت را بسیار تحمل کرده است. از دوران کودکی و نوجوانی از وطن دور بوده و همواره وطن را در شرایط مختلفش با آهنگ‌هایش به تفسیر گرفته است. او در آوان کودکی، زمانی‌که نمی‌دانست درد چیست، دمبوره را از دستِ برادرش گرفت. سرور سرخوش فریادگر صدای اکثریت خاموش بود. ترانه‌های جاودانۀ او یادمان تلخی‌ست که به خاطره‌ها خواهد ماند. اما داود نمی‌دانست تلخیِ این روزگار او را به چنین راه پر پیچ و خمی خواهد کشاند. برادرش را کُشتند و خودش از همان دوران آواره شد. دمبوره به دست داشت و می‌دانست ندای این چوبِ خشک گاهی فریاد بزرگی‌ست که می‌تواند ملتی را از خواب بیدار کند.

همه ما آهنگ جاودانۀ «سرزمین من» را به یاد داریم. آهنگی که غوغایی بر پا کرد و تا اکنون نیز طرفداران خود را حفظ کرده است. تصنیفی فوق‌العاده از امیرجان صبوری با اجرایی عالی از سرخوش. حال و هوای وطن هم بی نهایت تأسف‌بار و مردمان زیادی هم آواره و بی وطن. در آن شرایط که نیازی به شنیدنِ یک همدردی ساده برای هر شهروند افغانستان به یک آرزو تبدیل شده بود، سرزمین من، نوایی بود که از دل بسیاری می‌آمد. روزگار بسیاری را تعریف می‌کرد و وضعیت هر داغ‌دیده‌ای را تفسیر. شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌های همراه به گستردگی اکنون نبود و کاست‌های آن آلبوم بود که دست به دست می‌شد و نوایی از وطن و دلتنگی داشت.

سرزمین من در سال 1998 میلادی در پاکستان منتشر شد و به زودی به تمام جهان رسید. در آن زمان حاکمیت سیاه طالبان شرایط سختی را برای شهروندان افغانستان چه در داخل و چه در خارج ایجاد کرده بود. در آن شرایط شنیدن صدای کسی که دم از وطن می‌زد و برای وطن می‌خواند، کم از یک معجزه نبود. همین شد که صدای داود در گوش‌ها ماند و مهرش بر دل‌ها.

چند سال بعد، با رفتن طالبان و برگشت امیدی دوباره به وطن، داود دوباره از وطن خواند. سال 2004 آلبومی منتشر کرد با نام «سپید و سیاه». هرچند آهنگ اصلی این آلبوم یعنی آهنگ سپید و سیاه مضمونی ناامیدانه داشت، آهنگ «وطنم دوباره اینک…» امید را به دل‌ها می‌داد. شعر زیبایی بود از قنبرعلی تابش که بسیار هم بر زبان‌ها افتاد و به راستی عدۀ زیادی در وطن و خارج از وطن با این آهنگ برای ساختِ دوبارۀ وطن، انرژی می‌گرفتند و تلاش می‌کردند. اما، همۀ این تلاش‌ها در یک چشم بر هم زدن به ناامیدی تبدیل شد و بعد از حدود بیست سال، طالبان دوباره سایۀ شوم خود را بر افغانستان گسترانیدند.

و اما «وطنم». در این آهنگ معنای وطن، طور دیگری است. وطنم، با وطن قبلی‌ام متفاوت است. بعد از خروج نیروهای نظامی بین‌المللی و توافق دوحه، طالبان آمدند و این بار تمام ارزش‌های فرهنگی و هنری و… را نابود کردند. جهان هم به تماشا نشسته بود و گویی فیلمی وحشتناک است که پایان خوشی ندارد. فرار مردم و هجوم آن‌ها به میدان هوایی کابل، صحنه‌هایی بود که بسیاری را وادار به گریه کرد. کسانی که سال‌ها برای آبادی وطن زحمت کشیده بودند حالا همه چیز را در مقابل چشمان خود از دست دادند و فقط به دنبال زنده بودن بودند. آن روزهای خروج، سبب شد که همۀ ما آدم‌هایی شویم که قبلاً نبودیم. از جمله داود سرخوش هم تغییراتی اساسی در انتخاب شعرها و روش کاری‌اش ایجاد کرد.

آلبوم وطنم در شرایطی منتشر می‌شود که کشورهای کمک‌کننده به افغانستان حالا میزبان هزاران نفر از کسانی‌اند که روزگاری در افغانستان برای خود کسی بودند و حالا می‌بایست طعم مهاجرت را بچشند. همین‌ها، اکنون مخاطبان داود شده‌اند. کسانی که با ایدۀ جهان‌وطنی، دلی خوش نگه می‌دارند، ولی در واقع از جایی به جای دیگر کوچ می‌کنند. می‌توان گفت اصلی‌ترین دلیلی که این آهنگ قبل از نشر و بعد از آن این همه هیاهو به پا کرده است همین است.

نکتۀ دیگری که در مورد این آهنگ و تفاوت‌هایش وجود دارد این است که داود سرخوش همواره بر اینکه موسیقی یک امر شنیداری است تأکید داشت و این اولین آهنگ اوست که برای آن ویدیوکلیپ ساخته می‌شود. اما ویدیوی آن نیز به صورت بسیار ساده کارگردانی شده است و تنها داود سرخوش در میان پس‌زمینه‌ای از تاریکی با دمبوره مشغول خواندن و نواختن است. حلقه‌ای از شمع نیز در اطراف آن دیده می‌شود که فضا را از حالت کاملاً خالی بیرون بیاورد. با آن همه، داود به تنهایی در میانۀ تاریکی، روزنه‌ای از روشنایی‌ست.

سایر آهنگ‌های این آلبوم نیز با وجود اینکه ریتم شادی دارند، اندوهی در آن دیده می‌شود که نشان از حال و هوای خواننده و مخاطبان دارد. شعرها محزون‌اند. کلمات در آن نشانه‌هایی از دلتنگی‌اند. حتی از نام آهنگ‌ها اندوه می‌بارد: صبوری، دلم تنگه، آرزو و غم دوری. شاید خواننده سعی کرده است تا با جمع این پارادوکس، دوباره امیدی به ما بدهد. شاید هم فقط خواسته است که ما با غم‌هایمان، شادی کنیم.

درباره ی ayobj954@gmail.com

مطلب پیشنهادی

جنبش روشنایی

پیام حزب شهروندان افغانستان

به مناسبت فاجعه خونین دوم اسد1395 به نام خداوند روشنایی دوم اسد 1395 تجلی قاعده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *