گزارش نشست تخصصی «گفتمان شهروندی» از شفیقه علی زاده

در ۱۷ نوامبر یا ۲۷ عقرب نشست سوم گفتمان شهروندی با موضوع « موانع تاریخی استقرار نظام سیاسی کار آمد و صلح پایدار در افغانستان» به صورت آنلاین برگزار شد.

حزب شهروندان افغانستان، در ادامه سلسله نشست‌های تخصصی ذیل « گفتمان شهروندی» نشست سوم خود را به موضوع « موانع تاریخی استقرار نظام سیاسی کار آمد و صلح پایدار در افغانستان » اختصاص داد.

این نشست با اجرای مرتضی برلاس و باحضور مجیب الرحمن اتل، استاد دانشگاه نونبرگ و فعال حوزه مهاجرت، عبدالحفیظ منصور وکیل پیشین پارلمان افغانستان و موسی اکبری، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب شهروندان افغانستان از طریق پلتفرم گوگل میت روز یکشنبه ۱۷ نوامبر یا ۲۷ عقرب ۱۴۰۳ برگزار گردید.

در این نشست کارشناسان با پرداختن به موضوع « موانع تاریخی استقرار نظام سیاسی‌کار آمد و صلح پایدار در افغانستان » با بررسی چالش‌های موجود در مسیر شکل‌گیری این موضوع در افغانستان، راهکارها و نقطه نظرات خود را ارائه کردند.

مجیب الرحمن اتل اولین سخنران این جلسه در ارتباط با موضوع نشست گفت: در افغانستان هرگز یک قرار داد اجتماعی بین حاکمان که ساختار سیاسی را به وجود بیارود و باعث توسعه یافتگی سیاسی شود صورت نگرفته است.
وی با اشاره به دوره حاکمیت امیر عبدالرحمن خان گفت: در آن زمان عبدالرحمن خان مشروعیت خود را از شهروندان افغانستان کسب نکرده بود و در قبال مردم هم پاسخگو نبود، بلکه در برابر قدرتهای خارجی پاسخگو بود و حتی برای سرکوبگری مردم عادی و مخالفان خود از انگلیسی‌ها پول دریافت می‌کرد.
وی همچنان اضافه کرد: روند دولت-ملت شدن در افغانستان دستکاری شده است. روایت غالب از تاریخ افغانستان، پشتون محور است و انعکاس دهنده بقیه اقوام نیست و باید در سیستم آموزشی افغانستان یک روایت دیگر از تمامی اقوام افغانستان جایگزین روایت قبلی شود زیرا بازتاب دهنده تمامی واقعیت‌های جامعه افغانستان نیست.
استاد دانشگاه نونبرگ گفت: برای دولت و ملت سازی، هر جامعه و کشوری باید بحران‌های مختلفی مانند بحران مشروعیت، توزیع مشارکت، نفوس و هویت ملی در جامعه خود را حل و از آن عبور کند که افغانستان هنوز از این بحران‌ها عبور نکرده و حل نشده باقی مانده است.

“افغانستان؛ یک تولد ناقص الخلقه”
عبدالحفیظ منصور عضو پیشین پارلمان افغانستان، یکی دیگر از سخنرانان با مطرح کردن دو عامل اساسی گفت: اول اینکه تولد افغانستان، به عنوان جغرافیای کنونی یک تولد ناقص الخلقه است. زیرا مردم افغانستان در ایجاد آن دخیل نبوده بلکه قدرت‌های آن زمان تصمیم گرفتند یک سرزمینی را شکل بدهند و آن را “افغانستان” بنامند که بر گرفته از یک قوم خاص‌ است.

منصور در ادامه گفت: دوم اینکه؛ در ابتداء این سر زمین به عنوان یک کشور که متعلق به همه باشندگان باشد تولد نیافته است. به این معنی‌که سازندگان آن با هدف ایجاد یک منطقه‌ای‌که تمامی شهروندان آن باهم حکومتی را بسازند، افغانستان را به وجود نیاورده اند بلکه از همان ابتداء انتخاب این بوده است که برای یک قوم معین و با نام تحمیل شده، افغانستان ساخته شود. این عامل اثرات بسیار عمیق خود را از همان زمان تا کنون به همراه دارد.
ایشان اظهار داشت: تحمیل نام یک قوم، القاء کننده مالکیت آن قوم بر کشور است، که خود بحث شهروند درجه یک و درجه دو، قوم رعیت و قوم حکومت گرا را مطرح می‌کند که نظام آموزشی و سیستم قضایی افغانستان هم بر گرفته از این امر می‌باشد و حق هیچ‌گونه اظهار نظری را برای دیگران قایل نیست و هرگاه فردی بحث شهروندی را مطرح کرده است، یا تجزیه طلب خطاب شده و یا این‌که آنها را متعلق به افغانستان ندانسته و از آنها خواسته می‌شد هر قوم به کشور خاص خود بروند؛ تاجیک‌ها در تاجکستان، ازبک‌ها ازبکستان و هزاره‌ها هم گورستان.
این وکیل پیشین پارلمان گفت: از زمان ایجاد این قلمرو توسط سیاستمداران انگلیس، مواردی مثل زعامت و رهبری، پشتو به عنوان زبان رسمی، فرهنگ، عنعات و شخصیت‌های پشتون را ملی سازی و ثبت کردند که دیگر اقوام هم ملزم به پذیرفتن باشند.
منصور گفت: در سال‌های اخیر حتی، محققین و تحصیل کردگان پشتون هنوز هم دلیل بی‌ثباتی کنونی را برهم خوردن نظم برادر بزرگ و کوچک می‌دانند. به این معنی‌که برادر کوچک طبق همان نظم سنتی بدون چون و چرا از برادر بزرگ باید اطاعت داشته باشد و نباید در حقوق برادر بزرگ مداخله کند.
ایشان در ادامه صحبت‌های خود گفت: شخصیت‌های‌که در بیرون از افغانستان هستند تصویر غلط از افغانستان ارایه کرده اند که گویا بسیار سنتی هست؛ حقوق زنان محقق نمی‌شود، انتخابات و اصلاحاتی‌که در دیگر کشورها ایجاد شده در چنین جامعه‌ای قابل پذیرش نیست و باید براساس سنت‌های جا افتاده و تاریخی مردم سر زمین مراجعه شود تا ثبات بیاید.
در تمام ۲۰ سال حکومت قبلی همواره این استدلال وجود داشت که دلیل بی ثباتی و جنگ طالبان؛ سهیم بودن اقوام دیگر در قدرت است و این مشارکت، ثبات و امنیت را بر هم می زند و تنها راه حل یکپارچه بودن قدرت و حکومت یک قوم خاص است. این ذهنیت در یک برهه ی تاریخ اساس گزاری شد و دولت های دیگر هم تا حدودی آنرا تقویت کردند. حتی در این سال های اخیر نیز در نشست های در مورد افغانستان بازهم چنین استدلال می شد و بحث شهروندی کاملا غایب و بحث اصلاحات و نو آوری مطرح نبوده است.

موسی اکبری سومین سخنران این نشست اظهار داشت: از نظر تاریخی هیچ سند و شواهدی وجود ندارد که یک گام معنی دار برای اسقرار نظام سیاسی به معنی واقعی برداشته شده باشد.
عضو شورای مرکزی حزب شهروندان افغانستان ادامه داد: افغانستان از یک خلاء قدرت بعد از کشته شدن نادرشاه به وجود آمد و در یک تبانی درون قبیله ای فردی اعلام پادشاهی شد. همین دولت در افغانستان به عنوان متولی امور بر آمده از منافع قبیله و در اختیار قبیله هست و این منافع قبیله و قوم با منافع قدرت‌های منطقه‌ای یا بین‌المللی تقارن پیدا می‌کند و همسو شده است و همین همسویی باعث شده است، تلاش‌هایی در راستای اسقرار نظام سیاسی کارآمد و صلح پایدار، نظام مردم سالار کار آمد و تلاش‌های وسیع که برای حقوق شهروندی می‌شود همواره عقیم بماند و اگر همین جغرافیای فاقد دولت، صاحب یک دولت به معنی واقعی شود ممکن است در منطقه معادلات راه دیگری را بپیماید که به منافع قدرت‌ها و قبیله حاکم‌ نخواهد بود.
بنا بر این یک دولت مقتدر و قدرتمندی‌که ریشه در اراده مردم داشته باشد در این جغرافیا نباید شکل بگیرد.

دربخش دوم این نشست، شرکت کنندگان سئوالاتی را از کارشناسان حاضر مطرح کردند که مهترین آن‌ها دو سئوال در مورد ایجاد نظام فدرالیسم سکولار محور در افغانستان و اینکه چه نوعی از حکومت می‌تواند حکومت خوب و موفقی برای افغانستان باشد؟ مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

“فدرالیسم یک گفتمان ملی شود”
مجیب الرحمن اتل در مورد امکان شکل گیری یک نظام فدرالیسم سکولار محور گفت: این بحث باید به یک گفتمان ملی تبدیل شود. باید دید که آیا ساختار سیاسی، اجتماعی، عناصر فرهنگی و پیشینه تاریخی‌ما ایجاب می‌کند که یک نظام فدرال را در افغانستان داشته باشیم یا نه؟
وی در ادامه گفت: با وجود عنصر قوی مثل دین شاید یک نظام سکولار گونه به آن معنی که بعضی از افراد اشاره دارد، نهادینه نشود اما به عنوان یک راه حل سیاسی و قدرت غیر متمرکز و دولت غیر متمرکز در کشوری‌که چند زبانه هست می‌تواند یک گزینه خوب باشد.»

در خصوص سئوال دوم اینکه راه حل چالش‌های افغانستان چیست و چه حکومت برای افغانستان خوب و مناسب هست؟
موسی اکبری در جواب این سئوال گفت: با توجه به اینکه جامعه افغانستان در طول تاریخ حکومت‌های مختلفی را تجربه کرده است، در حال حاضر باید روی دو گزینه بیشتر تمرکز صورت بگیرد؛ یکی بحث فدرال را تقویت کرد و اگر این موضوع پاسخگو نباشد به سمت موضوع تجزیه باید رفت.

دو نشست قبلی با موضوعات موانع هویتی و فرهنگی استقرار نظام سیاسی کارآمد و صلح پایدار در افغانستان، برگزار شده است.

#گفتمان_شهروندی
#نظام_سیاسی_کارآمد #صلح_پایدار #افغانستان
#موانع_هویتی #موانع_فرهنگی #موانع_تاریخی #مرتضی_برلاس
#مجیب_الرحمن_اتل #عبدالحفیظ_منصور #موسی_اکبری

درباره ی Ashraf Sarem

مطلب پیشنهادی

پیام تبریکی حزب شهروندان افغانستان به مناسبت انتخاب مجدد جناب استاد سرور دانش به عنوان رئیس حزب عدالت و آزادی

حزب شهروندان افغانستان مراتب تبریکات صمیمانه خویش را به جناب استاد دانش و تمامی اعضای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *