پیام‌‌ها و پیامد‌های قتل‌عام مردم در مزارشریف توسط طالبان

کارنامۀ ‌گروه تروریستی‌ طالبان، از زمان ظهور ‌تاکنون، سراسر فاجعه و کشتار بوده است. طالبان‌را می‌توان در بسیاری از جنایت‌ها و شیوه‌های اجرای سناریوهای جنایت‌بار، ‌‌ابداع‌گر دانست. در واقع گروه طالبان یکی از پیشگامان صنعت کشتار و ترور در جهان معاصر است. شاید کمتر گروه دینداری چون طالبان‌را بتوان یافت که ‌دو هزار انسان بی‌گناه و هم‌وطن خود‌را به فجیع ترین شکل ممکن بکشد و‌ ادعای رستگاری نیز بکند.
قتل‌عام بیش از دو هزار هزاره و شیعه در مزارشریف در 17 اسد 1377 (8 آگست 1998) توسط طالبان یکی از تولیدات این صنعت فاجعه در افغانستان است. این‌روز که از تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ افغانستان‌است، پیام‌ها و پیامدهای زیادی برای نسل امروز کشور داشته است که می‌توان به مواردی از آن قرار ذیل اشاره کرد:
1. تشدید نفرت قومی و فرقه‌ای: هدف قرار دادن هزاره‌ها و شیعیان تصادفی نبود، بلکه یک عمل فجیع در سلسلۀ فجایع تاریخی چون پاکسازی قومی و فرقه‌ای بود. ایدئولوژی طالبان ریشه در فهم قشری این گروه از دین دارد، در حالی‌که رهبران آن دیگران‌‌را بدعت‌گذار می‌دانند. این قتل‌عام برآیند چنین تفسیر ناعقلانی از منابع دینی بود. این قتل‌عام تنش‌های قومی و فرقه‌ای‌را در افغانستان تشدید کرد و به چرخه‌ای از خشونت و انتقام دامن زد و سبب گسترش و پایداری بی‌اعتمادی و دشمنی میان گروه‌های مختلف قومی شد؛ رویدادی‌که همگرایی و آشتی و نیز پروسۀ ملت‌سازی را ‌به چالش کشید.
2. ترویج و نهادینه کردن ترور به عنوان ابزار کنترل: طالبان به‌گونۀ مستمر از ترور برای دستیابی به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده کرده‌ است. قتل‌عام در مزار‌شریف برای ایجاد ترس، سرکوب مقاومت مردم و نمایش توانایی طالبان برای اِعمال خشونت نامحدود انجام شد. این استراتژی همواره در رویکرد طالبان به حکومت‌داری و درگیری‌ها به نمایش گذاشته شده است. در نهایت باید گفت که نهادمند کردن ترور در جامعۀ معاصر افغانستان‌ یکی از مهمترین ابداعات این گروه بوده است‌.
3. بی‌باوری طالبان به ارزش حیات انسانی: بی‌رحمی گروه طالبان در اجرای قتل‌عام‌ها ‌نشان‌دهندۀ بی‌باوری عمیق آنها به ارزش حیات انسانی‌است. اقدامات طالبان در مزارشریف و جاهای دیگر نشان می‌دهد که این گروه آماده است برای تثبیت قدرت و تحمیل حکومت خود دست به هر اقدام فاجعه‌باری بزند و در این مسیر هیچ هنجار عقلانی و اخلاقی‌ای‌را به رسمیت نمی‌شاسد و فراتر از این، برای این گروه کشتار افراد و گروه‌های غیر‌خودی ‌ابزار رستگاری تلقی می‌شود.
4. حقوق بشر و عدالت: این قتل‌عام نمونۀ برجسته‌ای از نیاز به پاسخگویی و عدالت در افغانستان‌است. پاسخگو نبودن در برابر چنین‌جنایاتی، حس انسانی‌را تضعیف کرده و به تداوم فرهنگ مصونیت جانیان انجامیده است. ضروری است که عاملان چنین فجایعی، در ابتدا این فجایع‌را به عنوان فجایع انسانی درک و سپس به اشتباه‌شان اعتراف ‌کنند، آنگاه است که امکان التیام زخم‌های گذشته فراهم و از نقض حقوق بشر در آینده جلوگیری خواهد شد.
5. درک بین‌المللی: این قتل‌عام محکومیت بین‌المللی‌را در پی داشت و بی‌رحمی طالبان‌را به جامعۀ جهانی نشان داد. این فاجعه نیاز به تلاش بین‌المللی هماهنگ برای رسیدگی به نقض حقوق بشر توسط طالبان و حمایت از مردم افغانستان در مبارزه برای صلح و عدالت را برجسته کرد. تجربۀ تاریخی نشان می‌دهد که تنها محکومیت کافی نیست و نمی‌تواند مسیر تاریخ افغانستان‌را عوض کند و بازار فاجعه‌سازان را کساد سازد، بلکه تنها ‌اقدام عملی و روی آوردن به ابزارهای واقعی و وارد ساختن فشارهای عینی ‌می‌تواند چرخۀ کشتار و فاجعه‌را متوقف کند.
باتوجه به این قتل‌عام و سایر فجایع انجام‌شده توسط طالبان، ضروری‌است که گروه‌های بیزار از این صنعت، گام‌هایی چند برای رسیدگی به میراث خشونت و ترویج جامعه‌ای فراگیر و عادلانه در افغانستان بردارند:
1. مستندسازی و تأیید: ضروری است که ابعاد کامل جنایات طالبان مستندسازی و توسط مراجع بین‌المللی تأیید شود. این شامل حفظ یاد قربانیان و اطمینان از روایت داستان‌های آنهاست. تأیید، نخستین‌گام به سوی تحقق عدالت و آشتی است.
2. عدالت و پاسخگویی: پیگیری عدالت برای قربانیان قتل‌عام مزار‌شریف و سایر فجایع ضروری‌است. این نیازمند یک چارچوب قانونی قوی و ارادۀ سیاسی برای پاسخگوسازی عاملان است. حمایت بین‌المللی می‌تواند نقش مهمی در این فرایند ایفا کند.
3. ترویج وحدت و آشتی: تلاش‌ها باید برای پر کردن شکاف‌های قومی و فرقه‌ای و ترویج وحدت ملی انجام شود. این شامل تقویت گفتگو و درک متقابل میان جوامع مختلف و رسیدگی به علل ریشه‌ای درگیری و بی‌اعتمادی است. به نظر می‌رسد در این میان، مسئولیت گروه‌های غیر از قربانیان، اساسی‌تر، کارآمد‌تر و دارای تأثیرات چند‌جانبه است.
4. تقویت حفاظت از حقوق بشر: تقویت حفاظت از حقوق بشر و اطمینان از اینکه این حقوق در تمام نقاط کشور رعایت می‌شود، حیاتی‌است. این شامل حفاظت از جوامع آسیب‌پذیر و اطمینان از این است که همۀ افغان‌ها می‌توانند بدون ترس و تبعیض زندگی کنند. ‌‌حقوق بشر ‌در افغانستان نباید برای همیشه نادیده گرفته شود و سیستم تروریستی (طالبان) به تولید فاجعه ادامه دهد‌.

حزب شهروندان افغانستان به تلاش‌های متعهدانۀ خود برای تحقق عدالت، پاسخگوسازی عاملان جنایت و حفاظت از حقوق بشر برای همۀ شهروندان ادامه می‌دهد. قتل‌عام در مزار‌شریف باید درس‌ها و عبرت‌های واضحی در مورد خطرات ناشی از ایدئولوژی‌های افراطی برای ما داشته باشد و نیز نیاز به یک پاسخ متحدانه و عادلانه برای جلوگیری از تکرار نشدن چنین فجایعی در آینده را به‌گونۀ همه‌جانبه تفهیم کرده باشد.

درباره ی ayobj954@gmail.com

مطلب پیشنهادی

جنبش روشنایی

پیام حزب شهروندان افغانستان

به مناسبت فاجعه خونین دوم اسد1395 به نام خداوند روشنایی دوم اسد 1395 تجلی قاعده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *